حکایت آن مرد را شنیده ای که نزد طبیب رفت و از غم بزرگی ...
حکایت آن مرد را شنیده ای که نزد طبیب رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت ؟ طبیب گفت : به میدان شهر برو ، آنجا دلقکی هست آن قدر می خنداندت تا غمت از یاد برود ، مرد لبخندی زد و گفت من همان دلقکم . . .!!
- ۹۷۳
- ۱۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط