تا ماه شدی برکه شدم باتن تب دار

تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار
آیینه شدم ، محوشدی، تکه و تکرار
باید بنشینم ، بنوازم ، بنوازی
شهناز شوی ، ناز شوم با نفس تار
من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی
شاید که دری باز شود در دل دیوار
ای دورترین بغض زمین ، مرز نفس گیر
نزدیک تر از من به خودم ...وعده ی دیدار
غوغای غریبی ست میان من و این آه
ما هر دو شکستیم در این حادثه بسیار
باید بروم سمت غروبی که تو رفتی
یک صبح به تو ختم نشد باز هم انگار
من روسری ام را به پر باد سپردم
افتاد به یادم گره بغض تو هر بار
محبوب من ای شعر غزل خیز دل انگیز
ای دوست ترین دوست ترین دوست ترین یار

#F


@,,,,D
دیدگاه ها (۳۲)

❤❤❤❤❤❤❤❤زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلندزندگی شیرین است...

ﺯﻣﺎﻥ ﭼﻴﺰ عجیبیست ...ﻣﻴﺪﻭﺩ ...ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺮﻭﺩ ...ﻭﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻰ ﺗﺮﻳﻦ ...

به کسی کینه نگیریددل بی کینه قشنگ استبه همه مهر بورزیدبه خدا...

گفتی نه....خواستم پنجره رابازکنم گفتی نه..........! ...

me: My many years of lovPart:⑥⑦ویو میونگبعد چند مین دکتر اوم...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_190با قدمای جا افتاده وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط