یک خبر مهم :
از اونجا که من قبلاً رمان می نوشتم و حدود ۸۰۰کا فالور تو روبیکا داشتم ولی بعدش روبیکا اومد اکانت بخاطر س.ان.س.و.ر نکردن چند چیز اکانت پرید 🥲💔
بعد تصمیم گرفتم دوباره رمان بنویسم اما راجب چی ؟بیشترین ری که بگیره راجبش می نویسم
_تهکوک ؟
_کوک وی ؟
_یا عضای دیگه از BTS به انتخاب خودتون
خودتون انتخاب کنید
و حالا داستان چیه ؟
1_یک قاتل که قربانی هارو می دزده و زره زره اونارو زجر می ده و در آخر می کشه و اون روز که .....(شخصیت داستانه) اومد بیرون از شانس بدش توست( شخصیت داستان ) مورد هدف قرار گرفت و با یک پوزخند شیطانی که به پسر نگاه میکرد گفت
_بینگو
نظر شما ؟؟
2_تو مدرسه همیشه به ..... قلدری می شود اما از پس خودش بر نمی اومد و کسی که اون مورد قلدری هاش قرار داده بود کسی نیست جز پسر بزرگ باند مافیا ....نمی تونست شکایت کنه چون اینقدر قدرت داشتند هیچ کس نمی تونست کاری کنه هر وقت می خواست آدم هارو می زد یا می کشت و تنها باید سکوت می کردیم و گرنه توهم به گذینه حذف می رسیدی همین طور که
منو می زدن گفت
3_برای امروز بسه پرتش کنید تو استخر امید وارم شنا بلد باشی کوچولو
_قرار بود مراسم تاج گذاری من برگذار بشه نه الان تو کشتی کاپیتان دزدان دریایی دزدیده بشم همش از روزی شروع شود که به داخل اومدن و تعداد زیادی سرباز کشتند اونجا بود که فهمیدم دزده شدم و حدود دو روز بدون آب غذا داخل یک انباری زندانی شده بود و هیچی نمی دیدم جز تاریکی روزی که فهمیدم کی منو دزدید ایکاش هیچ وقت نمی فهمیدم
اون کسی جز کاپیتان مرگ نبود کسی که تونست ۶ کشور نابود و حدود ۵۷تا کشتی غارت کنه
( بعد حالا می پرسی چرا داستان های خوب و رمانتیک نمی نویسی ؟ بابر کن این داستان ها خیلی هیجان انگیز خفنه و خونی* خنده شیطانی* )
#رمان_نویسنده
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.