صدایم کننگاهم کن که عشقت کرده ویرانم

صدایم کن،نگاهم کن، که عشقت کرده ویرانم
دو چشمان قشنگت ، آتشی افکنده بر جانم

تو ای مه روی زیبایم ، بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی ، دوچشمت کرده حیرانم

هزاران بار ، گفتم من ، ومیدانم که میدانی
منم هستم خاک پای تو ، توهستی دین وایمانم

زبیم درد تنهایی دلم چون سرکه میجوشد
نمی دانم چرا گیجم ، چرا اینگونه بیجانم

توای آرامش جانم ، ندارم طاقت دوری
اگر دلداده ام باشی، فدایت میکنم جانم....
دیدگاه ها (۲)

ﻣﯿﺸــــﻮﺩﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﻣﻘﺼـــــــﺪ ﺭﺳﯿــــــــﺪ ...ﻣﯿﺸــــﻮ...

ﻓﻘـــــﻂﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯽ" ﻋﺎﺷﻘـــــــﺘﻢ "ﮐﻪﻗﺪﺭﺕ ﭘﺲ...

چقدر صدای دویدنت از کوچه دور شدهمی ترسم چشم بردارم وتلافی تم...

دلم تا برایت تنگ می شودنه شعر می خوانمنه ترانه گوش می دهمنه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط