روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در راهی می گذشت

روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در راهی می گذشت
یک یهودی از یهودیان خیبر همراه حضرت بود،در بین راه به دره ای که بر اثر سیل آب زیاد در آن جمع شده بود رسیدند، یهودی فورا پارچه ای را که نخی یا پشمی بود به خود پیچیده و روی آب به راه افتاد، مقداری که رفت علی علیه السلام را صدا زد و گفت: اگر آن چه من می دانم تو می دانستی از روی آب عبور می کردی همان طور که من عبور کردم!

علی علیه السلام به او فرمودند: قدری توقف کن، سپس اشاره ای فرمود، فورا آب منجمد گردید و سفت شد و روی آب به راه افتاد.

یهودی که چنین دید خود را بر قدم های علی علیه السلام انداخت و عرض کرد: ای جوانمرد؛ چه چیزی گفتی که آب را به سنگ تبدیل کردی؟!

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو چه چیز گفتی که بر روی آب عبور کردی؟ عرض کرد:

گفت:انا دعوت الله باسمه العظم من خدا را به اسم اعظم او خواندم.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود اسم اعظم خدا چیست؟ عرض کرد اسم جانشین حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

امیر المومنین علیه السلام فرمود: من جانشین حضرت محمدم. یهودی به حقانیت آن حضرت اعتراف کرد و اسلام آورد.
مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی
دیدگاه ها (۷)

‏انا لله و انا الیه راجعون ...

جوانی خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت، من مردی گناهکار...

روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در راهی می گذشتیک یهودی ا...

.ساقی به پیاله باده کم می ریزی این میکده را چرا به هم می ریز...

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:اگر کسی در حق ت...

السلام علیک یاخلیفه الرحمن ع

السلام علیک یاخلیفه الله ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط