فیک*
پارت۳
باعوضی گفتنش خونم بجوش اومدو دوتامشت زدم توصورتش
صورتش خونی خونی شده بود
+بگوبینم چه زری زدی؟
$عوضیی
یه مشت دیگه زدم که بلندجیغ زد
+خفه شو هرزه
هیون..دهنشوببند
€باشه
صدای پای ینفروشنیدم*
بادقت اینطرف واونطرفونگاه کردم که چشم به یکی خورد
+بروبچ یکی اونجاسسس
&بریم بگیریمشش
+نه..وایسید اگه بریم دنبالش فرارمیکنه
بایدیجوردیگه گیرش بندازیم
€چجوری؟
شماهاالان وانمودکنیددارید منومیزنید و منم میرم سمتش وازش کمک میخام..اینجوری ازم فرارنمیکنه..باشه؟
&باشه
€خوبه
+خب پس انجامش بدیدد ولی طبیعی هاا که باورکنه
€اوکیه
ا/ت ویو*
داشتم یواشکی نگاه میکردم که حس کردم منودیدن ولی ازونجایی که واکنشی نشون ندادن احتمالامتوجهم نشدن...
خب چجوری دختره رونجات بدمم
وای
داشتم یه راه نجات برای دختره پیدامیکردم که دیدم دونفرریختن سریه پسره دارن میزننش حالا به پیداکردن راه نجات برای پسره ام فکرمیکردم...
یعنی به پلیس زنگ بزنمم؟
نهه نمیتونم روزاولوباپلیس شروع کنمم...همینجوری داشتم باخودم کلنجارمیرفتم که دیدم پسره باسرعت داره میادسمتم
پسرخیلی جذابی بودد وازگوشه لبش وبالای پیشونیش خون میومد ویاداون ددی هایسردخشن افتادمم واییی ا/ت الان نبایدبه اینافکرکنیی
+بهم کمک کنن
بادستم موهاشوازروپیشونیش کنارزدم و کراواتموبازکردم و باهاش زخم پیشونیشوبستم
_خوبی؟
جیمین ویو*
باحرکتی که کردیجوری شدم..
دخترخوشگلی بود وفک نمیکنم دلم بیادکه زندانیش کنم تا درباره جیسوچیزی نگه مجبورم یجوردیگه ساکتش کنم
+بهترم
+الان بایدفرارکنی
_توچی
+منم فرارمیکنم دیگه
_ولی..
+ولی؟
_دختره چی
+به مامربوط نیس
_ولی هیچکس حق نداره اونجوری کتک بخوره (بغض)
بغض کرده بود خیلی کیوت شده بود و دل رحمی و مهربونیش کیوت ترش میکردد
یااجیمین به خودت بیا
میخواستم چیزی بگم که یهو...
_________________________________________
عرررخیلی قراره هیجانی بشهه
و وقتی شرط هاکامل شد پارت بعدیومیزارمم کیوتااا
لایک:۱۰
کامنت:۴
باعوضی گفتنش خونم بجوش اومدو دوتامشت زدم توصورتش
صورتش خونی خونی شده بود
+بگوبینم چه زری زدی؟
$عوضیی
یه مشت دیگه زدم که بلندجیغ زد
+خفه شو هرزه
هیون..دهنشوببند
€باشه
صدای پای ینفروشنیدم*
بادقت اینطرف واونطرفونگاه کردم که چشم به یکی خورد
+بروبچ یکی اونجاسسس
&بریم بگیریمشش
+نه..وایسید اگه بریم دنبالش فرارمیکنه
بایدیجوردیگه گیرش بندازیم
€چجوری؟
شماهاالان وانمودکنیددارید منومیزنید و منم میرم سمتش وازش کمک میخام..اینجوری ازم فرارنمیکنه..باشه؟
&باشه
€خوبه
+خب پس انجامش بدیدد ولی طبیعی هاا که باورکنه
€اوکیه
ا/ت ویو*
داشتم یواشکی نگاه میکردم که حس کردم منودیدن ولی ازونجایی که واکنشی نشون ندادن احتمالامتوجهم نشدن...
خب چجوری دختره رونجات بدمم
وای
داشتم یه راه نجات برای دختره پیدامیکردم که دیدم دونفرریختن سریه پسره دارن میزننش حالا به پیداکردن راه نجات برای پسره ام فکرمیکردم...
یعنی به پلیس زنگ بزنمم؟
نهه نمیتونم روزاولوباپلیس شروع کنمم...همینجوری داشتم باخودم کلنجارمیرفتم که دیدم پسره باسرعت داره میادسمتم
پسرخیلی جذابی بودد وازگوشه لبش وبالای پیشونیش خون میومد ویاداون ددی هایسردخشن افتادمم واییی ا/ت الان نبایدبه اینافکرکنیی
+بهم کمک کنن
بادستم موهاشوازروپیشونیش کنارزدم و کراواتموبازکردم و باهاش زخم پیشونیشوبستم
_خوبی؟
جیمین ویو*
باحرکتی که کردیجوری شدم..
دخترخوشگلی بود وفک نمیکنم دلم بیادکه زندانیش کنم تا درباره جیسوچیزی نگه مجبورم یجوردیگه ساکتش کنم
+بهترم
+الان بایدفرارکنی
_توچی
+منم فرارمیکنم دیگه
_ولی..
+ولی؟
_دختره چی
+به مامربوط نیس
_ولی هیچکس حق نداره اونجوری کتک بخوره (بغض)
بغض کرده بود خیلی کیوت شده بود و دل رحمی و مهربونیش کیوت ترش میکردد
یااجیمین به خودت بیا
میخواستم چیزی بگم که یهو...
_________________________________________
عرررخیلی قراره هیجانی بشهه
و وقتی شرط هاکامل شد پارت بعدیومیزارمم کیوتااا
لایک:۱۰
کامنت:۴
۳.۵k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.