از تو چه پنهان
از تو چه پنهان
عاشقت بودم ؛
از دل نه ، از سلول سلولم ؛
من زخمهای بینظیری به تن دارم
اما تو
مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچکدامشان
بهپای تو
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازهای دوباره باز میگردی
و هربار
عزیزتر از پیش
هربار عمیقتر...
عاشقت بودم ؛
از دل نه ، از سلول سلولم ؛
من زخمهای بینظیری به تن دارم
اما تو
مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچکدامشان
بهپای تو
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازهای دوباره باز میگردی
و هربار
عزیزتر از پیش
هربار عمیقتر...
- ۱.۲k
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط