فیک: مدرسه رویایی ✨
فیک: مدرسه رویایی ✨
پارت۱
ویو ا.ت
امروز صبح با آلارم گوشی بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم و رفتم
یه آرایش ملایمی کردم و یونیفرم و پوشیدم ورفتم پایین (اسلاید دوم ارایش اسلاید سوم یونیفرم)
ویو ا.ت
ا.ت:صبخیر مامان صبخیر بابا
م.ت: صبخیر دخترم بیا پایین صبحونه بخور
ا.ت: نه دیرم میشه
پ.ت: صبخیر، آخه دخترم نمیشه که صبحونه نخورده بری که
ا.ت آخه پدر دیرم میشه
پ.ت: حالا بیا
ا.ت: اخه...... چشم پدر
ویو ا.ت
صبحونمو خوردم و به مدرسه راه افتادم.
ویوکوک
مثل هروز با آلارم گوشیم بیدار شدم و رفتم دستشویی و کاری لازم و کردم
و یونیفرم رو پوشیدم(اسلاید چهارم)
و به سمت مدرسه با ماشینم حرکت کردکم
بعد از چند مین بعد
رسیدم مدرسه و منتظر جیمین و تهیونگ بودم که دیدم اونها هم اومدم
(صبحت های جیمین وته کوک)
پایان
خماری💃🏻
(بچه ها میدونم کم گذاشتم ولی فردا ۲تا پارت میذارم)
پارت۱
ویو ا.ت
امروز صبح با آلارم گوشی بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم و رفتم
یه آرایش ملایمی کردم و یونیفرم و پوشیدم ورفتم پایین (اسلاید دوم ارایش اسلاید سوم یونیفرم)
ویو ا.ت
ا.ت:صبخیر مامان صبخیر بابا
م.ت: صبخیر دخترم بیا پایین صبحونه بخور
ا.ت: نه دیرم میشه
پ.ت: صبخیر، آخه دخترم نمیشه که صبحونه نخورده بری که
ا.ت آخه پدر دیرم میشه
پ.ت: حالا بیا
ا.ت: اخه...... چشم پدر
ویو ا.ت
صبحونمو خوردم و به مدرسه راه افتادم.
ویوکوک
مثل هروز با آلارم گوشیم بیدار شدم و رفتم دستشویی و کاری لازم و کردم
و یونیفرم رو پوشیدم(اسلاید چهارم)
و به سمت مدرسه با ماشینم حرکت کردکم
بعد از چند مین بعد
رسیدم مدرسه و منتظر جیمین و تهیونگ بودم که دیدم اونها هم اومدم
(صبحت های جیمین وته کوک)
پایان
خماری💃🏻
(بچه ها میدونم کم گذاشتم ولی فردا ۲تا پارت میذارم)
۶.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.