او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود

👤 سعدی
دیدگاه ها (۱)

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد اودر سینه دارم یاد او یا...

تا در دل من صورت آن رشک پریستدلشاد چو من در همه ی عالم کیست؟...

چه نزدیک است جان تو به جانمکه هر چیزی که اندیشی بدانمضمیر هم...

همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکنددر من از بس که به دیدار عزیزت...

به.یادگاری.برای.عزیز.ازدست.داده.ام

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط