حرف دل عشق جان الان نویس نرگس نویس
#حرف_دل #عشق_جان #الان_نویس #نرگس_نویس
علیک سلام عشق جان خان
دیروز داشتم از کتابخونه برمیگشتم یک ماشین دو سانتی مترمونده بود بخوره بهم ترمز کرد
سرشو از پنجره آورده بود بیرون حرف میزد ولی من نمیشنیدم
هندس فری تو گوشم بود و فکرم پیش تو بود
اون آقاهه هعی حرف میزد بین حرفاش یکم مکث میکرد با تعجب به من نگاه میکرد
منم فقط نگاش می کردم و هیچی نمیفهمیدم
آهنگو استپ کردم فقط جمله آخرشو شنیدم که گفت :عاشقی بابا عاشق
بعدشم پاشو گذاشت رو گاز و رفت
ولی راست می گفت ها فکر کنم بیشتر عاشقت شدم
تو فکر این بودم که یواشکی بیام دانشکدتون تا فقط چشماتو ببینم
عاخه چند روزه نگرانم میترسم رنگ چشمات یادم بره
عَه از دست این راننده های بی حواس رشته افکارمو پاره کرد
علیک سلام عشق جان خان
دیروز داشتم از کتابخونه برمیگشتم یک ماشین دو سانتی مترمونده بود بخوره بهم ترمز کرد
سرشو از پنجره آورده بود بیرون حرف میزد ولی من نمیشنیدم
هندس فری تو گوشم بود و فکرم پیش تو بود
اون آقاهه هعی حرف میزد بین حرفاش یکم مکث میکرد با تعجب به من نگاه میکرد
منم فقط نگاش می کردم و هیچی نمیفهمیدم
آهنگو استپ کردم فقط جمله آخرشو شنیدم که گفت :عاشقی بابا عاشق
بعدشم پاشو گذاشت رو گاز و رفت
ولی راست می گفت ها فکر کنم بیشتر عاشقت شدم
تو فکر این بودم که یواشکی بیام دانشکدتون تا فقط چشماتو ببینم
عاخه چند روزه نگرانم میترسم رنگ چشمات یادم بره
عَه از دست این راننده های بی حواس رشته افکارمو پاره کرد
۱.۶k
۰۸ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.