بیا تا قدر یک دیگر بدانیم که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

بیا تا قدر یک دیگر بدانیم / که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد / چرا با آینه ما روگرانیم

کریمان جان فدای دوست کردند / سگی بگذار ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله / چرا در عشق همدیگر نخوانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را / غرض‌ها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم / چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد / همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن / که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن / رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا / به هستی متهم ما زین زبانیم


مولوی>دیوان شمس>غزلیات>غزل شمارهٔ ۱۵۳۵
دیدگاه ها (۲)

سانسور در صدا و سیما🐵🐵🐵

حسن ۱ 😂 حسن ۲ 😂 حسن گران کننده 😂 حسن آزاد کننده😂 حسن بنز...

1- سلام مرسی... و اما جواب: چرا مگه پیجم چی داره که استرس می...

•●﴾﷽﴿●• https://wisgoon.com/pin/31452408 https://wisgoon.c...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط