بی تفاوتی شبیه سرماستاز بافت های

بی تفاوتی شبیه سرماست،از بافت های
سطحی پوست آغاز میشود و در عمق حفره ی سینه ات جای دنجی برای خودش پیدا می کند تا سر فرصت دور قلبت تار بزند،تا سر فرصت پیچک وار دور ساق های پا بپیچد و جوانه هایش را در پاشنه ها فرو کند،تا سر فرصت در رگ های دستانت ریشه بدواند
در بستر ناخن ها بتابد ،تا میل نوازش را
در انگشتانت بخشکاند.
تا پلک ها را بر عشق به دنیا ببندی.
رویت را از آدم ها بگردانی نفس عمیقی بکشی و برای همیشه بروی ....
و زمستانی که در وجود من چهار نعل می تاخت آمده بود تا هرگز نرود


"نیکی فیروز کوهی"
دیدگاه ها (۳)

خدایا بیا دوباره شروع کنیمبیا واژه ها را دوباره بنویسیم بیا ...

گاهی باید رد شدباید گذاشت گاهی باید در اوج نیاز، نخواستگاهی ...

روزهای تعطیل اگر خانه باشیانگار همه چیز پیراهن اندوه به تن م...

کاش می شد #زن ها را وقتی دارند با تلفن حرف میزنند ببینی...با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط