چشم آهو چه مگر گفت به سرپنجه ی شیر
چشم آهو چه مگر گفت به سرپنجه ی شیر
که شد از صید پشیمان و سر افکند به زیر
اگر از یاد تو جانم نهراسید ببخش
زندگی پیش من ای مرگ! حقیر است حقیر
منّتی بر سر من نیست؛ اگر عمری هست
پیش این ماهی دلمرده چه دریا چه کویر
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سحر؟
هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر
از تهیدستی خود شرم ندارم چون سرو
شاخه را دلخوشی میوه کشیده است به زیر
ما به نظم تو خطایی نگرفتیم ای شعر!
تو هم آداب پریشانی ما را بپذیر
فاضل نظری
#عکس_نوشته #عاشقانه
که شد از صید پشیمان و سر افکند به زیر
اگر از یاد تو جانم نهراسید ببخش
زندگی پیش من ای مرگ! حقیر است حقیر
منّتی بر سر من نیست؛ اگر عمری هست
پیش این ماهی دلمرده چه دریا چه کویر
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سحر؟
هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر
از تهیدستی خود شرم ندارم چون سرو
شاخه را دلخوشی میوه کشیده است به زیر
ما به نظم تو خطایی نگرفتیم ای شعر!
تو هم آداب پریشانی ما را بپذیر
فاضل نظری
#عکس_نوشته #عاشقانه
۲۲.۱k
۰۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.