از همون روز اول💙💚
از همون روز اول💙💚
پارت ۲۱💛🧡
#متین
ممد رفت حموم منم موقعه هایی ک اعصابم خرابه سیگار میکشم
ممد رو سیگار کشیدن من خیلی حساس بود
اگه دستم سیگار میدید کارم ساخته بود
چشم ممد کور دیدم رفتم دم پنجره اتاقمو پنجره رو باز کردم
و یک نخ سیگار از تو جیب کاپشنم دراوردم و روشن کردم
بوی سیگار عذابم میداد💔🙃
ک یهو ممد اومد
بدون هیچ حرفی سیگارو از دست چنگ زدو انداخت بیرون
متین: ببین توضیح میدم
ممد : خفه شو فقططط تو ب من قول داده بودییییی متین(با داد)
متین: 🙃💔ببین داداش...
ک یهو با سوزش یک طرف صورتم ب خودم اومدم
ممد زد تو صورتم
بعد خودش با عصبانیت زیاد پرت کرد رو تخت
#نیکا
اهههه چرا اینا انقدر دیر کردن
ک صدای زنگ خونه در اومد...
حتما پانی و دیا بودن😂💜
بل بله حدسم کاملا صحیح بود😑
درو باز کردم ک با قیافه های دپ این دوتا مواجه شدم😐❤️
نیکا: چه مرگتونه باز؟😐💔
پانیذ : مهراب داداش دیاس
نیکا🤣🤣🤣😂💔
پانیذ : نخند نیکااااا شوخی ندارم بات ک😐💔
پارت ۲۱💛🧡
#متین
ممد رفت حموم منم موقعه هایی ک اعصابم خرابه سیگار میکشم
ممد رو سیگار کشیدن من خیلی حساس بود
اگه دستم سیگار میدید کارم ساخته بود
چشم ممد کور دیدم رفتم دم پنجره اتاقمو پنجره رو باز کردم
و یک نخ سیگار از تو جیب کاپشنم دراوردم و روشن کردم
بوی سیگار عذابم میداد💔🙃
ک یهو ممد اومد
بدون هیچ حرفی سیگارو از دست چنگ زدو انداخت بیرون
متین: ببین توضیح میدم
ممد : خفه شو فقططط تو ب من قول داده بودییییی متین(با داد)
متین: 🙃💔ببین داداش...
ک یهو با سوزش یک طرف صورتم ب خودم اومدم
ممد زد تو صورتم
بعد خودش با عصبانیت زیاد پرت کرد رو تخت
#نیکا
اهههه چرا اینا انقدر دیر کردن
ک صدای زنگ خونه در اومد...
حتما پانی و دیا بودن😂💜
بل بله حدسم کاملا صحیح بود😑
درو باز کردم ک با قیافه های دپ این دوتا مواجه شدم😐❤️
نیکا: چه مرگتونه باز؟😐💔
پانیذ : مهراب داداش دیاس
نیکا🤣🤣🤣😂💔
پانیذ : نخند نیکااااا شوخی ندارم بات ک😐💔
۶.۸k
۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.