به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود را

❤ ️❤ ️🌹 🌹 ❤ ️❤ ️ به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود را
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را

شبی ار به دست افتد سر زلف یار با او
همه مو مو شمارم غم بی شمار خود را. .

به خدنگ ناز مژگان، دل من ربود چشمت
به سپاه ترک دادی مه من دیار خود را

تو به خاک کشتگانت گذری نمی نمایی
که به چشم خویش بینی همه لاله زار خود را

چه شود ز روی رأفت همه روز اگر نمایی
تو بها جمال بر ما گل مشکبار خود را
❤ ️❤ ️🌹 🌹 ❤ ️❤ ️
دیدگاه ها (۱)

‌‌ ❤ ️دلم یڪ عشق مے خواهد 🌺 درون پیلہ ای تنها ❤ ️براے زندگے ...

روی نیمکت پارک می نشینم با خودم از قرار می گویم. زیر باران ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط