سناریو[وقنی فوبیا داد داری و تو دعوا اوتا عربدههه می کشن
سناریو[وقنی فوبیا داد داری و تو دعوا اوتا عربدههه می کشن تث دستتو میزاری رو گوشت و چشماتو میبندیر میشینی رو زمین جیغغ میزنی بعد گریت میگیره]
نامجون:*اصلا حواسش نبود میشینه کنارتو سرتو ناز میکنه*
جین: ا. ت پاشو ببخشید... دسته خودم نبود
شوگا:*دعوا رو قطع کرد و یه لیوان اب اورد برات و نشست رو صندلی نگات می کرد*
جیهوپ: چاگیا ببخشید حواسم نبود از داد میترسی
جیمین: یادش میاد فوبیا داری سعی میکنه گریتو بند بیاره*
تهیونگ: از هر روشی برای خوش حال کردنت استفاده میکنه*
کوک: ا. ت بیا یکم شیر موز بخور... خودت که میدونی نباید با لباس باز بری بیرون
نامجون:*اصلا حواسش نبود میشینه کنارتو سرتو ناز میکنه*
جین: ا. ت پاشو ببخشید... دسته خودم نبود
شوگا:*دعوا رو قطع کرد و یه لیوان اب اورد برات و نشست رو صندلی نگات می کرد*
جیهوپ: چاگیا ببخشید حواسم نبود از داد میترسی
جیمین: یادش میاد فوبیا داری سعی میکنه گریتو بند بیاره*
تهیونگ: از هر روشی برای خوش حال کردنت استفاده میکنه*
کوک: ا. ت بیا یکم شیر موز بخور... خودت که میدونی نباید با لباس باز بری بیرون
۴۲.۸k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.