+امروز میخواستم برم یکم قدم بزنم اون عوضی خونه نبود ( باب

+امروز میخواستم برم یکم قدم بزنم اون عوضی خونه نبود ( باباش)
داشتم تو خیابون قدم میزدم که یه چیزی جلو صورتم دیدم و دیگه چیزی نفهمیدم
_امروز باید پارک ا.ت دخترشو بدزدم برای انتقام دخترشو بکشم ولی باید زجر بکشه هه😏
به بادیگارد ها گفتم بدوزنش و ببرنش انباری
=قربان تو انباریه
_کارت عالی بود میتوتی بری
=ممنون
_رفتم انباری بهوش اومده بود دهنش بسته بود چسپ دهنشو باز کردم
+چ.چرا منو دزدیدین ش.شما کی هستین ؟
_اوم جئون جونگ کوک بزرگترین مافیا جهان و اینش به تو ربط نداره که چرا دزدیدمت
+ا.اخه من چیکار کردم
_تو نه ولی پدر گرامیت چرا کرده و من میخوام بااستفاده از تو انتقام خواهرمو بگیرم
+فکر کردین برای پدر عوضی من مهمه چه اتفاقی برای من بیافته
_هه اگه فکر کردی حرفاتو باور میکنم خیلی بچه ای ...... دختر خوشگلی هستی ولی در عین حال یه هرزه و عوضی و آشغال
+اشکم دراومد تا حالا من حتی با کسی بوسه هم نداشتم چه رابطه ا.اون خیلی عوضیه ( ببند بابا )
_خب نظرت چیه از الان شروع کنیم همینجوری که بابات برای من عکس شلاقهایی که رو بدن خوشگل خواهرم کشید و من روی تو نقاشی کنم هوم شلاق و برداشتم لباساشو تو تنش پاره کردم این چرا کبوده اها فهمیدم خب رابطه داشته دیگه 🤦‍♀
+شلاقو برداشت لباسمو پاره کرد تو تنم و شروع کرد به زدنم ساکت بودم عادت داشتم فقط اشک میریختم ببخشید میشه یه سوال بپرسم اخخ ؟
_دست کشیدم بنال
+خواهرتون چند سالش بوده
_۱۸ سال
دوباره شروع کردم زدنش
+چجوری اون پارک عوضی به یه دختر کوچولو ۱۸ ساله رو کشته خیلی عوضی بوده برادرش حق داده ولی چرا من نمیدونه که اون پارک هم هر روز ارزو داره که منو زنده به گو کنه آییییی
_ خیلی ساکت بود چرا ؟
+تموم شد ؟ خیلی ممنون حالا یه عکس بگیر و واسه اون عوضی بفرست ببین چجوری نگران حال من میشه هقق اون وقتی به یه دختر ۱۸ ساله رحم نمیکنه هقق فکر کردین به من‌رحم میکنه من فقط،۲۲ سالمه و..
_انقدر برای خودت قصه نباف