باز شب گسترانده بر هستی پرده نقره کوب تارا را

باز شب گسترانده بر هستی، پرده نقره کوب تارا را
دوست دارم که یک غزل بشوم، پرکنم حجم این چلیپا را...
دیدگاه ها (۱)

ظهر مرداد است خرد و خسته و تنهامیشوم در گم شدن های خودم پیدا...

مهمون خونمون😍

💔 Mother😢

این رمضان جای مادرم خالیه...

زیبای منتو زیباترین بهانه بر‌ای نفس کشیدنیتو پاک‌ ترین شعر ع...

مغزم پر شده از این فکرا :هم میدونم ادم لاشی هستیهم دوست دارم...

شب مانند پرده سیاهیکل شهر را گرفته است .قلمی بردار و فردایت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط