زنها که ظرفیتشان تکمیل شود،
زنها که ظرفیتشان تکمیل شود،
ساکت میشوند و سخت...
برق چشمهایشان خاموش میشود و لبهایشان بسته...
در عوض تار های موهایشان پریشان تر میشود
و قرمز ناخن هایشان پر رنگ تر...
سیاهی زیر چشمشان زیاد تر میشود،
و خط چشم هایشان پهن تر...
زنها که ظرفیتشان تکمیل میشود،
زنها که میبرند،زنها که خسته میشوند،
داد و قال راه نمی اندازند،چمدان نمیبنند به قصد رفتن،اشک و آه راه نمی اندازند و زانوی غم بغل نمیگیرند...
زندگی میکنند،نفس میکشند،به زنیتشان ادامه میدهند
فقط از درون
روزی هزار بار میمیرند...
ساکت میشوند و سخت...
برق چشمهایشان خاموش میشود و لبهایشان بسته...
در عوض تار های موهایشان پریشان تر میشود
و قرمز ناخن هایشان پر رنگ تر...
سیاهی زیر چشمشان زیاد تر میشود،
و خط چشم هایشان پهن تر...
زنها که ظرفیتشان تکمیل میشود،
زنها که میبرند،زنها که خسته میشوند،
داد و قال راه نمی اندازند،چمدان نمیبنند به قصد رفتن،اشک و آه راه نمی اندازند و زانوی غم بغل نمیگیرند...
زندگی میکنند،نفس میکشند،به زنیتشان ادامه میدهند
فقط از درون
روزی هزار بار میمیرند...
۳.۷k
۱۴ آذر ۱۳۹۹