...
دیدگاه ها (۳)

پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف...

‌امروز را خوشبخت باشهمان باش که میخواهیاگر دیگران آن را دوست...

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط