رمان چاله پارت ۷

کم کم رامیونت رو خوردی و اعضا هم میخواستن برن خونه... همه جا خلوت شده بود اعضا توی سالن رختکن بودن...داشتی وسایلت رو کنار میزاشتی که گمشون نکنی که دستی به شونت خورد...روتو برگردوندی که با جانگ مین درحالی که قرمز شده مواجه شدی..لحظه ای صبر نکرد و یکی خوابوند تو گوشت...اون لحظه نه تکون میخوردی نه حرف می‌زدی و نه می‌تونستی کاری انجام بدی...
جانگ مین: فک کردی کی هستی که به جیمین گفتی؟؟
ا.ت: م..من...من به جیمین چیزی...نگفتم..
جانگ مین صداشو بلند تر کرد و گفت..
جانگ مین: پس اون از کجا می‌دونه که ما باهم بحث کردیم؟؟
که صدای جیمین از پشت اومد!
جیمین: از الان می‌دونم..تو خیلی واضحه داری قلدری می‌کنی! ازش فاصله بگیر!
جانگ مین بدون اینکه چیزی بگه چند قدم عقب رفت..چند ثانیه طول نکشید که با دو از سالن خارج شد..
دستت رو بردی رو لپت گذاشتی که داغی زیادی رو حس کردی!
سرت رو انداختی پایین و چیزی نگفتی
جیمین همینطور که میومد سمتت لب زد
جیمین: اینطوری نمیشه...باید به رییس کمپانی بگم..
ا.ت: اووو نه لطفاً این کار رو نکنیدددد
جیمین که جا خورده بود پرسید..
جیمین:چرا؟
ا.ت:خبب..من نمیخوام شغلمو از دست بدم...
جیمین:ولی این به بخش انضباطی میره..
ا.ت: ممنونم ولی نمی‌خواد..خودم حلش میکنم‌.
جیمین: باشه هر جور خودت میخوای!
و از سالن بیرون رفت...توهم وسایلت رو جمع کردی و از کمپانی بیرون رفتی...
دیدگاه ها (۱۳)

سناریو از Teahyung

پروفایل چنل عوض شد! گممون نکنید :)

سناریو از BTS

دوراهی از nammin

شوهر دو روزه. پارت۷۶

سناریو بیبی مانستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط