قایقی ساخته ام

قایقی ساخته ام..
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر، دکلش از ایمان
در شبی مهتابی ...
سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز
دل به امواج بلا خواهم داد...
اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان خواهد
که مرا منصرف از راه کند راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند... باکی نیست،
من به همراه دعایی دارم
و به دل قطب نمایی دارم
و اگر در طی راه،
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی...
باز اندوهی نیست
بازوانی دارم،
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که «« خدایی »» دارم
چه خدایی جانم..
دیدگاه ها (۲)

people write because no one listens.آدما می نویسن چون کسی نی...

در رحم مادر خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش...

در میان روزها از روز دوم بدم میاید..روز دوم بی رحم ترین روز ...

عامِلِ خوشحال کُنندَم تویی..🌪 ⚡ ♥ ️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط