مادر از کودکی به ما میگفت زیاد دعا کنید

مادر از کودکی به ما میگفت زیاد دعا کنید.
می گفت دعا رشته ی اتصال خداست با بنده هایش.این رشته نباید پاره شود ،نباید شل شود.
حالا اگر آنقدری قوی شدید که مصلحتش را خواستید،دیگر در دعا چیزی از او نمیخواهید.تنها به مصلحتش، به این که خودش برایتان مقرر کند که نعمتی را بدهد یا ندهد، راضی میشوید و دل آرام .
من دعا کردم.
همانطور که مادر می گفت
اما انقدر قوی نبودم و نیستم که تو را نخواهم و به مصلحت نبودنت ، عادت کنم و دل آرام شوم.خُب چه میشود کرد؟وقتی دستانم خالی ست ،جز اینکه رو به آسمان ببرمشان و تو را بخواهم،کار دیگری هم میتوانم بکنم؟
تو فکر کن به معجزه ای دل خوشم...
دیدگاه ها (۱)

چهره ی ظاهری آدم ها را از روبرو می توان شناخت اما چهره ی باط...

کاش می ﺷﺪ ﯾﮏ صبحﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ :ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِﭘـ...

می گفت عشق مثل یک بیماری میمونهکه تو هر آدمی یک جور بروز میک...

حالم بهتر استانقدر که می توانم گریه کنمانقدر که می توانم برخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط