سناریو شیطان کش 🩷🖤🩷🖤🩷
سناریو شیطان کش 🩷🖤🩷🖤🩷
عشق واقعی پارت ۷ 🩷🖤🩷🖤🩷
اوبانای : خب دیگه داره صبح میشه باید برگردیم تا بتونی توی عمارت پروانه استراحت کنی
میتسوری : عمارت پروانه ؟ عمارت پروانه کجاست ؟
اوبانای : خونه ی هاشیرای حشره که یجورایی بیمارستان شیطان کشا هم هست
میتسوری : ولی . . . ولی شما هم زخمی شدی پس باید بیای اونجا و استراحت کنی
اوبانای : زخم های من . . جدی نیستن لازم نیست تو خونه ی خودم استراحت میکنم
میتسوری : ولی آخه . . .
اوبانای : فعلأ فقط باید از خودت مراقبت کنی لازم نیست نگران من باشی من که گفتم زخم هام عمیق نیست ولی زخم دست شما خیلی عمیقه و باید درمان بشه ولی زخم های من بعد چند روز استراحت خوب میشه
میتسوری : باشه
ذهن میتسوری : ضربان قلبم خیلی بیشتر از همیشه هست ! نمیدونم چرا ولی . . . ولی کنارش بودن بهم احساس آرامش میده یادم نمیاد تا حالا اینجوری عاشق کسی شده باشم ولی . . . ولی انگار این عشق واقعیه ! من . . . من حس میکنم یجوری میشم وقتی کنارشم حس میکنم برای یه لحظه همه ی ناراحتی هام از بین میره پس من هم تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم کنار هیچ کس دیگه ای این آرامش عجیب رو ندارم حس میکنم هرچی بیشتر بهش نگاه میکنم . . . بیشتر عاشقش میشم . الان من میرم به عمارت پروانه و اون میره به عمارت خودش حالا چطوری دوریشو تحمل کنم ؟
ذهن اوبانای : اون . . . اون یبار جون منو نجات داد ! نمیتونم از فکرش بیام بیرون من . . . خیلی عجیب عاشقشم اون قشنگ ترین خنده ی دنیارو داره ، من قبل دیدن اون به عشق باور نداشتم ولی الان جوری عاشق شدم که دوریش برام سخته کنار اون . . . دردام ، زخمام ، گذشتم و هر چیزی که آزارم میده رو فراموش میکنم حتي سر مبارزه وقتی به این فکر میکردم که باید ازش محافظت کنم درد زخمام رو فراموش میکردم پس عشق واقعی واقعا وجود داره ؟ این بهترین مبارزه ی عمرم بود
میتسوری : خب پس اینجا عمارت پروانست
اوبانای : آره
میتسوری : خب پس . . . شما دیگه میری درسته ؟
اوبانای : آره من برمیگردم به خونه ی خودم پس خداحافظ
میتسوری : خداحافظ مراقب خودت باش ایگورو سان
اوبانای : ب . . . باشه
آئویی : اوه کانروجی سان از معموریتتون برگشتید ؟ حالتون خوبه ؟
میتسوری : آره فقط یکم خستم
ذهن میتسوری : ازش دور بودن حتی برای یه لحظه هم سخته
آئویی : پس برید به اتاق شماره ی ۵ و استراحت کنید
میتسوری : باشه خیلی ممنونم آئویی سان
آئویی : خواهش میکنم❤️
.
.
.
.
برای اینکه پارت بعدو زودتر بزارم لایک کنید 💜😊🦋
عشق واقعی پارت ۷ 🩷🖤🩷🖤🩷
اوبانای : خب دیگه داره صبح میشه باید برگردیم تا بتونی توی عمارت پروانه استراحت کنی
میتسوری : عمارت پروانه ؟ عمارت پروانه کجاست ؟
اوبانای : خونه ی هاشیرای حشره که یجورایی بیمارستان شیطان کشا هم هست
میتسوری : ولی . . . ولی شما هم زخمی شدی پس باید بیای اونجا و استراحت کنی
اوبانای : زخم های من . . جدی نیستن لازم نیست تو خونه ی خودم استراحت میکنم
میتسوری : ولی آخه . . .
اوبانای : فعلأ فقط باید از خودت مراقبت کنی لازم نیست نگران من باشی من که گفتم زخم هام عمیق نیست ولی زخم دست شما خیلی عمیقه و باید درمان بشه ولی زخم های من بعد چند روز استراحت خوب میشه
میتسوری : باشه
ذهن میتسوری : ضربان قلبم خیلی بیشتر از همیشه هست ! نمیدونم چرا ولی . . . ولی کنارش بودن بهم احساس آرامش میده یادم نمیاد تا حالا اینجوری عاشق کسی شده باشم ولی . . . ولی انگار این عشق واقعیه ! من . . . من حس میکنم یجوری میشم وقتی کنارشم حس میکنم برای یه لحظه همه ی ناراحتی هام از بین میره پس من هم تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم کنار هیچ کس دیگه ای این آرامش عجیب رو ندارم حس میکنم هرچی بیشتر بهش نگاه میکنم . . . بیشتر عاشقش میشم . الان من میرم به عمارت پروانه و اون میره به عمارت خودش حالا چطوری دوریشو تحمل کنم ؟
ذهن اوبانای : اون . . . اون یبار جون منو نجات داد ! نمیتونم از فکرش بیام بیرون من . . . خیلی عجیب عاشقشم اون قشنگ ترین خنده ی دنیارو داره ، من قبل دیدن اون به عشق باور نداشتم ولی الان جوری عاشق شدم که دوریش برام سخته کنار اون . . . دردام ، زخمام ، گذشتم و هر چیزی که آزارم میده رو فراموش میکنم حتي سر مبارزه وقتی به این فکر میکردم که باید ازش محافظت کنم درد زخمام رو فراموش میکردم پس عشق واقعی واقعا وجود داره ؟ این بهترین مبارزه ی عمرم بود
میتسوری : خب پس اینجا عمارت پروانست
اوبانای : آره
میتسوری : خب پس . . . شما دیگه میری درسته ؟
اوبانای : آره من برمیگردم به خونه ی خودم پس خداحافظ
میتسوری : خداحافظ مراقب خودت باش ایگورو سان
اوبانای : ب . . . باشه
آئویی : اوه کانروجی سان از معموریتتون برگشتید ؟ حالتون خوبه ؟
میتسوری : آره فقط یکم خستم
ذهن میتسوری : ازش دور بودن حتی برای یه لحظه هم سخته
آئویی : پس برید به اتاق شماره ی ۵ و استراحت کنید
میتسوری : باشه خیلی ممنونم آئویی سان
آئویی : خواهش میکنم❤️
.
.
.
.
برای اینکه پارت بعدو زودتر بزارم لایک کنید 💜😊🦋
۹.۳k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.