@-}--گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم*همچنان چشم گشاد از کر
@-}--گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم*همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم،،،،،بطرب حمل مکن سرخی رویم که چوجام*خون دل عکس برون میدهد از رخسارم،،،،پرده مطربم از دست. برون خواهدبرد*آه اگر زانکه درین پرده نباشد بارم،،،،پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب*تادرین پرده جز اندیشه او نگذارم،،،،،منم آن شاعر که به افسون سخن*از نی کلک همه قندو شکر می بارم،،،،،،،دیده بخت به افسانه او شد در خواب*کونسیمی زعنایت که کند بیدارم،،،،،،چون ترا در گذر ای یار نمی یارم دید*با که گویم که بگوید سخنی با یارم،،،،@-}--دوش میگفت که حافظ همه رویست و ریا***بجز از خاک درش با که بود بازارم*****@-}--
۱.۹k
۰۴ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.