لطفا بخونید تا اخر
#لطفا#بخونید#تا_اخر
پسر جوان: سلام حاج آقا! ببخشید مزاحم شدم. میشه یه سؤال خاص بپرسم؟
حاج آقا: سلام عزیزم، بپرس.
پسر جوان: دوست دختر اشکال داره؟
حاج آقا: نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.
پسر جوان: حاج آقا جدی میگم، درست جواب بدید.
حاج آقا: منم جدی میگم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقهمند بشن و از هم لذت ببرن.
پسر جوان: پس من با مجوز شما فردا میرم با یک دختر دوست میشم ها، ok؟!
حاج آقا: خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت میکنم.
پسر جوان: ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمیکردم اینقدر پایه باشین!
حاج آقا: حالا کجاشو دیدی! البته اگه میخوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من میگم اقدام کن.
پسر جوان: چشم حاج آقا ، خیلی با حالی!
حاج آقا: حالا کسی رو هم سراغ داری برای خودت؟
پسر جوان: راستش یک نفر هست که ازش خوشم اومده.
حاج آقا: به به مبارکه. پس زود باش که طرف از دست نره!
پسر جوان: چه کار کنم؟ خودتون گفتید همه اقدامات با هماهنگی شما باشه!
حاج آقا: تلفن بزن به خونه طرف و با مادرش یا پدرش قرار خواستگاری رو بذار، در مورد نوع و رنگ دسته گل خواستگاری هم میتونی از سلیقه خیلی خوب من استفاده کنی!
پسر جوان: حاج آقا سر کارمون گذاشتی؟! من فقط میخوام باهاش دوست بشم. نه عشقی در کاره و نه ازدواج. مثل یک دوست.
حاج آقا: یعنی چه جوری؟
پسر جوان: مثل همه دوستای دیگهام.
حاج آقا: پسرا؟
پسر جوان: بله.
حاج آقا: یعنی اصلاً جنسیّت در کار نیست؟
پسر جوان:نه باور کنید اصلاً نیست. فقط یک رابطه عاطفی و دوستانه است. برای مثلاً درد دل کردن و...
حاج آقا: باور میکنم البته در یک صورت.
پسر جوان: چی؟
حاج آقا: این دوست رو که فقط برای عواطف و دوستی میخوای و توجهی هم به جنسیتش نداری از بین پسرها انتخاب کنی.
پسر جوان: آخه نمیشه که... .
حاج آقا: چرا نمیشه اتفاقاً چون پسر هستن بیشتر هم درکت میکنن.
پسر جوان: نه حاج آقا دختر خیلی عاطفیتره!
حاج آقا: پس جنسیت هم مهمه!
پسر جوان: یعنی میخواین بگین من قصدم شهوترانی با دختر مردمه؟
حاج آقا: نه عزیزم من چند ساله که میشناسمت و میدونم پسر پاکی هستی فقط میخواستم بدونی و بدونم که اون چیزی که تو میخوای فراتر از یک دوست معمولیه، چیزی میخوای که به خصوصیات زنانه و دخترانه مربوط میشه و توی پسرها پیداش نمیکنی و مطمئن هستم تمایلجنسی به معنای خاصش منظور تو نیست. درسته؟
پسر جوان: بله
حاج آقا: پس حالا از اوّل بپرس تا جواب بدم.
پسر جوان: دوستی با دختر بدون دید جنسی و شهوت اشکال داره؟
حاج آقا: جواب چه جوری میخوای؟ شرعی؟ عقلی؟ روانشناسانه؟ اجتماعی؟ و...
پسر جوان: یک جواب میخوام که قانع بشم، آخه خیلی از همکلاسیام دوست دختر دارن و به نظر میاد هیچ مشکلی ندارن و من احساس کمبود دارم. آخه من که نمیفهمم چند دقیقه در روز پیامک زدن و چند دقیقه صحبت با یک دختر چه مشکلی برای من میتونه ایجاد کنه؟
حاج آقا: نظر خودت چیه؟
پسر جوان: نمیدونم واقعا گیجم. از یک طرف خیلیها رو میبینم که اینجور رابطه رو دارن و هیچ مشکلی هم ندارن و از طرفی خیلیها هم که آدمهای باسوادی هستن و من قبولشون دارم با این کارها مخالفن. ولی واقعاً نمیتونم قبول کنم که خدا از لذت بردن من (که به هیچ کسی هم آسیب نمیزنه) ناراحت بشه.
حاج آقا: به نظرت کی میتونه حرف آخر رو بزنه؟
پسر جوان: شما بگید.
حاج آقا: اگه تو یک وسیله برقی گرون قیمت و حساس بخری، از کجا میفهمی که چهطور باید ازش استفاده کنی که آسیبی نبینه و بهترین کارآیی رو داشته باشه؟
پسر جوان: از کاتالوگش.
حاج آقا: کاتالوگش رو کی مینویسه؟
پسر جوان: کارخونه سازندهاش.
حاج آقا: وقتی تو اون جنس رو خریدی و پولش رو دادی، چه دلیلی داره که کارخونه تو رو امر و نهی کنه و از بعضی استفادهها منعت کنه و تو چرا باید به دفترچه راهنمایی که کارخونه نوشته عمل کنی؟
پسر جوان: سودش به خودم میرسه چون اگه به دفترچه عمل نکنم خودم ضرر میکنم.
حاج آقا: قبول داری که دستورات سازنده هر وسیله در واقع دستور به تو نیست بلکه خبر دادن به تو از یک واقعیتهایی درباره وسیلهای هست که مالکش هستی؟
پسر جوان: بله کاملاً.
حاج آقا: پس ببین نظر سازندهات چیه. هر جا خدا میگه این کار واجبه یعنی برای اینکه جسم و روحت بهترین کارآیی و کمترین آسیب رو داشته باشه این کار ضروریه و اگه میگه این کار حرومه یعنی این کار باعث آسیب به جسم یا روحت میشه. وگرنه خدا نه فقط از لذت بردن انسان از جنس مخالفش ناراحت نمیشه بلکه همون جوری که گفتم، اصلاً مرد و زن رو برای هم جذاب آفریده که از هم لذت ببرن.
پسر جوان: پس به نظر شما هم این کار اشکال داره؟
حاج آقا: به ن
پسر جوان: سلام حاج آقا! ببخشید مزاحم شدم. میشه یه سؤال خاص بپرسم؟
حاج آقا: سلام عزیزم، بپرس.
پسر جوان: دوست دختر اشکال داره؟
حاج آقا: نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.
پسر جوان: حاج آقا جدی میگم، درست جواب بدید.
حاج آقا: منم جدی میگم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقهمند بشن و از هم لذت ببرن.
پسر جوان: پس من با مجوز شما فردا میرم با یک دختر دوست میشم ها، ok؟!
حاج آقا: خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت میکنم.
پسر جوان: ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمیکردم اینقدر پایه باشین!
حاج آقا: حالا کجاشو دیدی! البته اگه میخوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من میگم اقدام کن.
پسر جوان: چشم حاج آقا ، خیلی با حالی!
حاج آقا: حالا کسی رو هم سراغ داری برای خودت؟
پسر جوان: راستش یک نفر هست که ازش خوشم اومده.
حاج آقا: به به مبارکه. پس زود باش که طرف از دست نره!
پسر جوان: چه کار کنم؟ خودتون گفتید همه اقدامات با هماهنگی شما باشه!
حاج آقا: تلفن بزن به خونه طرف و با مادرش یا پدرش قرار خواستگاری رو بذار، در مورد نوع و رنگ دسته گل خواستگاری هم میتونی از سلیقه خیلی خوب من استفاده کنی!
پسر جوان: حاج آقا سر کارمون گذاشتی؟! من فقط میخوام باهاش دوست بشم. نه عشقی در کاره و نه ازدواج. مثل یک دوست.
حاج آقا: یعنی چه جوری؟
پسر جوان: مثل همه دوستای دیگهام.
حاج آقا: پسرا؟
پسر جوان: بله.
حاج آقا: یعنی اصلاً جنسیّت در کار نیست؟
پسر جوان:نه باور کنید اصلاً نیست. فقط یک رابطه عاطفی و دوستانه است. برای مثلاً درد دل کردن و...
حاج آقا: باور میکنم البته در یک صورت.
پسر جوان: چی؟
حاج آقا: این دوست رو که فقط برای عواطف و دوستی میخوای و توجهی هم به جنسیتش نداری از بین پسرها انتخاب کنی.
پسر جوان: آخه نمیشه که... .
حاج آقا: چرا نمیشه اتفاقاً چون پسر هستن بیشتر هم درکت میکنن.
پسر جوان: نه حاج آقا دختر خیلی عاطفیتره!
حاج آقا: پس جنسیت هم مهمه!
پسر جوان: یعنی میخواین بگین من قصدم شهوترانی با دختر مردمه؟
حاج آقا: نه عزیزم من چند ساله که میشناسمت و میدونم پسر پاکی هستی فقط میخواستم بدونی و بدونم که اون چیزی که تو میخوای فراتر از یک دوست معمولیه، چیزی میخوای که به خصوصیات زنانه و دخترانه مربوط میشه و توی پسرها پیداش نمیکنی و مطمئن هستم تمایلجنسی به معنای خاصش منظور تو نیست. درسته؟
پسر جوان: بله
حاج آقا: پس حالا از اوّل بپرس تا جواب بدم.
پسر جوان: دوستی با دختر بدون دید جنسی و شهوت اشکال داره؟
حاج آقا: جواب چه جوری میخوای؟ شرعی؟ عقلی؟ روانشناسانه؟ اجتماعی؟ و...
پسر جوان: یک جواب میخوام که قانع بشم، آخه خیلی از همکلاسیام دوست دختر دارن و به نظر میاد هیچ مشکلی ندارن و من احساس کمبود دارم. آخه من که نمیفهمم چند دقیقه در روز پیامک زدن و چند دقیقه صحبت با یک دختر چه مشکلی برای من میتونه ایجاد کنه؟
حاج آقا: نظر خودت چیه؟
پسر جوان: نمیدونم واقعا گیجم. از یک طرف خیلیها رو میبینم که اینجور رابطه رو دارن و هیچ مشکلی هم ندارن و از طرفی خیلیها هم که آدمهای باسوادی هستن و من قبولشون دارم با این کارها مخالفن. ولی واقعاً نمیتونم قبول کنم که خدا از لذت بردن من (که به هیچ کسی هم آسیب نمیزنه) ناراحت بشه.
حاج آقا: به نظرت کی میتونه حرف آخر رو بزنه؟
پسر جوان: شما بگید.
حاج آقا: اگه تو یک وسیله برقی گرون قیمت و حساس بخری، از کجا میفهمی که چهطور باید ازش استفاده کنی که آسیبی نبینه و بهترین کارآیی رو داشته باشه؟
پسر جوان: از کاتالوگش.
حاج آقا: کاتالوگش رو کی مینویسه؟
پسر جوان: کارخونه سازندهاش.
حاج آقا: وقتی تو اون جنس رو خریدی و پولش رو دادی، چه دلیلی داره که کارخونه تو رو امر و نهی کنه و از بعضی استفادهها منعت کنه و تو چرا باید به دفترچه راهنمایی که کارخونه نوشته عمل کنی؟
پسر جوان: سودش به خودم میرسه چون اگه به دفترچه عمل نکنم خودم ضرر میکنم.
حاج آقا: قبول داری که دستورات سازنده هر وسیله در واقع دستور به تو نیست بلکه خبر دادن به تو از یک واقعیتهایی درباره وسیلهای هست که مالکش هستی؟
پسر جوان: بله کاملاً.
حاج آقا: پس ببین نظر سازندهات چیه. هر جا خدا میگه این کار واجبه یعنی برای اینکه جسم و روحت بهترین کارآیی و کمترین آسیب رو داشته باشه این کار ضروریه و اگه میگه این کار حرومه یعنی این کار باعث آسیب به جسم یا روحت میشه. وگرنه خدا نه فقط از لذت بردن انسان از جنس مخالفش ناراحت نمیشه بلکه همون جوری که گفتم، اصلاً مرد و زن رو برای هم جذاب آفریده که از هم لذت ببرن.
پسر جوان: پس به نظر شما هم این کار اشکال داره؟
حاج آقا: به ن
۱۵.۷k
۱۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.