🌱🍒ساکت و آرامم انگار که شنبه ای متروک در تقویم و شروعم، پ
🌱🍒ساکت و آرامم انگار که شنبهای متروک در تقویم و شروعم، پایان تمام سالنامههاست
گریانم آنقدر که سنجاقکها از برکهی خنک چشمانم اشک مینوشند و غبارها بی هراسی از زدوده شدن پهن میشوند بر پیچوخم اندامم
خستهام و اسبابکشیام تمام نمیشود انگار تمام احساساتم را بستهبندی کردهام کامیونی ایستاده و من آدرس خانهی جدید را گم کردهام
شکستهام و احساساتم خسته از این موجر افسار گسیخته در بستهبندیهای محکم با برچسبهای شکستنی ردیف شدهاند و خیابان نمیداند این بستههای ناجور را کجای پیادهرو بگذارد تا راه کسی را سد نکنند
خستهام و اسباب کشیام تمام نمیشود!🌱🍒
#روشنک_آرامش
گریانم آنقدر که سنجاقکها از برکهی خنک چشمانم اشک مینوشند و غبارها بی هراسی از زدوده شدن پهن میشوند بر پیچوخم اندامم
خستهام و اسبابکشیام تمام نمیشود انگار تمام احساساتم را بستهبندی کردهام کامیونی ایستاده و من آدرس خانهی جدید را گم کردهام
شکستهام و احساساتم خسته از این موجر افسار گسیخته در بستهبندیهای محکم با برچسبهای شکستنی ردیف شدهاند و خیابان نمیداند این بستههای ناجور را کجای پیادهرو بگذارد تا راه کسی را سد نکنند
خستهام و اسباب کشیام تمام نمیشود!🌱🍒
#روشنک_آرامش
۷.۸k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱