خاطره ای ازسردارشهیدخرازی
خاطره ای از#سردار_شهید_خرازی
دور تا دور نشسته بودیم .نقشه وسط پهن بود . حسین گفت :«تایادم نرفته اینو بگم ،اونجا که رفته بودیم برای مانور یه تیکه زمین بود .
گندم کاشته بودن .یه مقدار گندم ها ازبین رفته . بگید بچه ها ببینن چقدر از بین رفته پولشو به صاحبش بدین .»
#شهدا
#رعایت_حق_الناس
#شهید_خرازی
#پرچمدار
#جهاد
#شهادت
دور تا دور نشسته بودیم .نقشه وسط پهن بود . حسین گفت :«تایادم نرفته اینو بگم ،اونجا که رفته بودیم برای مانور یه تیکه زمین بود .
گندم کاشته بودن .یه مقدار گندم ها ازبین رفته . بگید بچه ها ببینن چقدر از بین رفته پولشو به صاحبش بدین .»
#شهدا
#رعایت_حق_الناس
#شهید_خرازی
#پرچمدار
#جهاد
#شهادت
- ۵۵۴
- ۰۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط