به نام خدا

به نام خدا
روزی شجاعتش را پیدا خواهم کرد،
روزی که دیگر از حرفهایشان حساب نبرم ودنبال آرزوهای آنها نباشم....
روزی قید شیمی وفرمول های شیمی را خاهم‌زد...
باشیمی همیشه باید مثل سدیم زیر نفت بود.‌.
مرا با جدول مندلیف چه کار!!!
روزی من با کوله ودفترو قلمم راهی ساخت شهری می شوم با عناصر خودم.
-مندلیف به عنصر طلای جدولت نناز،هر روز برایش قیمت می برند...
من در جدولم عناصری میگذارم بی قیمت!
عنصر عشق را میگذارم!
عنصر سازنده ی قلب مادرو پدرم،
من‌حس ناب خواهری ام را می گذارم!
شهری خواهم ساخت که هرروز راس ساعت۰۰و۰۰دقیقه باران ببارد.
شهری که در آن حجاب پریشانی مو باشد....
شهری که در آن استاد مجنونی عاشق باشدکه شعر تدریس نه ،تفسیر کند..
ومن شاگرد ممتاز شوم!
اما نه...
من در عشق بسیار حسودم....
شهری که در آن استاد مجنون عاشق را فقط من شاگردی کنم....
ودر آن یک شب ساعت۰۰و۰۰دقیقه زیر باران با موهای پریشان در«چشمان مردی که شعر میفهمد،عاشقی کنم!»!!!...
@$
as/94/10/5
2:-
کپی ممنوع:/
دیدگاه ها (۱۶)

«اکیپ کله پوکا»محوطه ی دانشگاه...الکی مثلا ما داریم درس میخو...

www.arealme.com/mental/fa/?agدعوت به چالش:/تست خیلی جالبیه،م...

من فقط میخام که باشمتابرای تو فداشم....مراقب چشاتون باشید(چش...

من انسان قویی هستم،اما گهگاهی دلم میخاهد کسی دستم رابگیرد وب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط