قطره قطره به هوای چه کسی لبریزم

قطره قطره به هوای چه کسی لبریزم
شمعِ بی نورم و از شعله نمی پرهیزم

کامِ فرهاد اگر تلخ کند شیرینش
پای کوهِ غم او می کشدم پرویزم

حال توفانی من معرکه ی روزِ جزا
سالِ بی حاصلی و فصل پر از پاییزم

شاخه ام دسته ی طغیان تبر خواهد شد
آه ، لعنت به من و دامنِ دشمن خیزم

هر که را چشمه ی چشمم چو گلی پروده
مثلِ خاری شدم و زخم به دل می ریزم

قامتِ سروِ تو چون دارِ اناالحق شد و من
عاقبت مضطرب از پای تو بر می خیزم
دیدگاه ها (۱)

با تو می مانم ، عاشق تر از همیشه ، با تو هستم ، ...

اگر نمی توانی مدادی باشی‌که خوشبختی یک نفر را بنویسد...پس حد...

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکراراگر جایی به حال خویش ...

باز با آیات عشقت ،،،، مست و بیمارم نکنشعر خوابم می کند آرام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط