پارت
پارت ۱
#جویی
صبح شده بود. هوا ابری بود. مثل همیشه باید حاضر میشدم برم دانشگاه برای تدریس ! بلند شدم یه دوش گرفتم یه کت مشکی و یه شلوار لی پوشیدم! همزمان روی پایان نامه ام کار میکردم ! نمایشگاه آثاری که طراحی کرده بودم فردا افتتاح میشد ! اون همه تلاش و تجسم های قوی بالاخره داشت نتیجه میداد توی این نمایشگاه آدم ها و طراح های مشهور همه حضور داشتن ! البته منم برای خودم شهرت خاصی داشتم یه سری طراح کارشون رو میاوردن و به من نشون میدادن اما من هر کاری رو قبول نمیکردم همون طور که هیون ووک سونبه نیم خیلی بهم سخت گرفت منم همین کار رو خواهم کرد ! یه قهوه خوردم و سوار ماشین شدم !
رسیدم دم دانشگاه ..
#نوسومی
رسیدم به دانشگاه امیدوارم بودم بالاخره این کارمو قبول بکنه ! جویی سونبه خیلی سخت می گرفت تا حالا کارامو قبول نکرده بود ! دیشب کلا روی سرم روی صفحه کامپیوتر بوده تا اینو طراحی کردم خدا کنه قبول کنه و نمره کامل رو بده ! اومد توی محوطه و همه بهش احترام میزاشتن ! واقعا استاد معرکه ای بود ! هیون ووک سونبه نیم از همه بدتر بود ! سخختت گیر در حد المپیک ! من خودم به سختی و به زور وارد این دانشگاه شدم!!
#هیونووک
میخواستم ببینم برای پایان نامه اش چی درست کرده ! چی طراحی کرده ! درست بود من اونو از بچگی میشناسم ولی میدونم اون حسی به من نداره ! من تقریبا دوسالی میشه دوسش دارم ولی اون خیلی سرد و خشکه !! اون به من حسی نداره پس منم عشقم رو مخفی میکردم! بهش سخت میگرفتم ! سخت ! هر طراحی که میکرد رو قبول نمی کردم! طراحی هاش معرکه بود ولی من میخواستم بهترین باشه !! اومد ! داشت میومد سمتم و هول کردم نمیدونم چرا ! اون کت مشکی که خودش طراحی کرده بود خیلی به تنش میومد ! خیلی خوشگل و جذاب لنتی ! اما اخلاقش گنده ! ناراحت بودم که نتونستم اخلاقش رو درست کنم !
جویی: آه هیون ووک سونبه نیم ! خوبین !؟
من: آه.. اهممم خوبم مرسی ! ببینم برای پایان نامه ات چیکار کردی ! من دو روز دیگه دارم برای یه سفر کاری میرم سویس ... توی این دو روز دیگه باید تحویل بدی وگرنه ...
جویی: نههه نه استاد خواهش میکنم بیشتر فرصت بدین بهم !!
من: نه نمیشه ! ...
یهو دست کرد توی کیفش و یه تبلت بهم داد ! دوست نداشتم باهاش اینطوری حرف بزنم
جویی: استاد خواهش میکنم این طراحی رو نگاه کنین ! شاید نظرتون عوض شد من به شدت به این پایان نامه نیاز دارم خواهش میکنم!
نگاه کردم ! باورم نمیشد! این اون چیزی که طراحی کرده بود ! محشر بود اما بهش گفتم در موردش فکر میکنم ! باید بررسی کنم !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
کامنت!
کامنت!
#colorfullcoat #رمان_کت_رنگی
#جویی
صبح شده بود. هوا ابری بود. مثل همیشه باید حاضر میشدم برم دانشگاه برای تدریس ! بلند شدم یه دوش گرفتم یه کت مشکی و یه شلوار لی پوشیدم! همزمان روی پایان نامه ام کار میکردم ! نمایشگاه آثاری که طراحی کرده بودم فردا افتتاح میشد ! اون همه تلاش و تجسم های قوی بالاخره داشت نتیجه میداد توی این نمایشگاه آدم ها و طراح های مشهور همه حضور داشتن ! البته منم برای خودم شهرت خاصی داشتم یه سری طراح کارشون رو میاوردن و به من نشون میدادن اما من هر کاری رو قبول نمیکردم همون طور که هیون ووک سونبه نیم خیلی بهم سخت گرفت منم همین کار رو خواهم کرد ! یه قهوه خوردم و سوار ماشین شدم !
رسیدم دم دانشگاه ..
#نوسومی
رسیدم به دانشگاه امیدوارم بودم بالاخره این کارمو قبول بکنه ! جویی سونبه خیلی سخت می گرفت تا حالا کارامو قبول نکرده بود ! دیشب کلا روی سرم روی صفحه کامپیوتر بوده تا اینو طراحی کردم خدا کنه قبول کنه و نمره کامل رو بده ! اومد توی محوطه و همه بهش احترام میزاشتن ! واقعا استاد معرکه ای بود ! هیون ووک سونبه نیم از همه بدتر بود ! سخختت گیر در حد المپیک ! من خودم به سختی و به زور وارد این دانشگاه شدم!!
#هیونووک
میخواستم ببینم برای پایان نامه اش چی درست کرده ! چی طراحی کرده ! درست بود من اونو از بچگی میشناسم ولی میدونم اون حسی به من نداره ! من تقریبا دوسالی میشه دوسش دارم ولی اون خیلی سرد و خشکه !! اون به من حسی نداره پس منم عشقم رو مخفی میکردم! بهش سخت میگرفتم ! سخت ! هر طراحی که میکرد رو قبول نمی کردم! طراحی هاش معرکه بود ولی من میخواستم بهترین باشه !! اومد ! داشت میومد سمتم و هول کردم نمیدونم چرا ! اون کت مشکی که خودش طراحی کرده بود خیلی به تنش میومد ! خیلی خوشگل و جذاب لنتی ! اما اخلاقش گنده ! ناراحت بودم که نتونستم اخلاقش رو درست کنم !
جویی: آه هیون ووک سونبه نیم ! خوبین !؟
من: آه.. اهممم خوبم مرسی ! ببینم برای پایان نامه ات چیکار کردی ! من دو روز دیگه دارم برای یه سفر کاری میرم سویس ... توی این دو روز دیگه باید تحویل بدی وگرنه ...
جویی: نههه نه استاد خواهش میکنم بیشتر فرصت بدین بهم !!
من: نه نمیشه ! ...
یهو دست کرد توی کیفش و یه تبلت بهم داد ! دوست نداشتم باهاش اینطوری حرف بزنم
جویی: استاد خواهش میکنم این طراحی رو نگاه کنین ! شاید نظرتون عوض شد من به شدت به این پایان نامه نیاز دارم خواهش میکنم!
نگاه کردم ! باورم نمیشد! این اون چیزی که طراحی کرده بود ! محشر بود اما بهش گفتم در موردش فکر میکنم ! باید بررسی کنم !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
کامنت!
کامنت!
#colorfullcoat #رمان_کت_رنگی
- ۲۳.۱k
- ۰۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط