کلام قرآن
✍كلمه ى «مِن» در «من القرآن»، به معناى «بعض» نیست تا دلالت كند بر اینكه بعضى از قسمت هاى قرآن شفاست، بلكه بیان مى كند كه هر آنچه از قرآن كریم نازل مى شود، شفابخش است.
با آنكه قرآن براى هدایتِ همه است؛ «هُدىً للنّاس»(199) ولى تنها كسانى از این نور بهره مى برند كه پنجره ى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً للمتّقین»(200) و لذا لجوجانِ بیماردل را جز خسارت نمى افزاید. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخیزد، هر چند باران زلال و پاك است.
استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مى دهد؛ موعظه ى قرآن، قساوت را درمان مى كند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مى سازد؛ زیبایى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مى كند؛ قوانین و احكامش عادات خرافى را ریشه كن مى سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مى بخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مى دهد و رهنمودهاى آن، تاریكى ها را روشن مى كند.
شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوت هاى زیادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمى شود و تاریخ مصرف ندارد. شفا یافته ى قرآن عامل شفاى دیگران مى شود. در نسخه ى شفاى قرآن اشتباه نیست، همیشه و در اختیار همه است، طبیب این دارو، هم ما را مى شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتیجه ى نسخه اش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: «فانّ القرآن شفاءٌ من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال»(201)، قرآن درمان بزرگ ترین دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد.
خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كتب على نفسه الرحمة»(202) و پیامبرش را براى جهانیان، رحمت قرار داده است، «رحمة للعالمین»(203) هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رحماء بینهم»(204) و هم كتابش رحمت است. «شفاء و رحمة»
-----
199) بقره، 185.
200) بقره، 2.
201) نهج البلاغه، خطبه 176.
202) انعام، 12.
203) انبیاء، 107.
با آنكه قرآن براى هدایتِ همه است؛ «هُدىً للنّاس»(199) ولى تنها كسانى از این نور بهره مى برند كه پنجره ى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً للمتّقین»(200) و لذا لجوجانِ بیماردل را جز خسارت نمى افزاید. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخیزد، هر چند باران زلال و پاك است.
استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مى دهد؛ موعظه ى قرآن، قساوت را درمان مى كند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مى سازد؛ زیبایى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مى كند؛ قوانین و احكامش عادات خرافى را ریشه كن مى سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مى بخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مى دهد و رهنمودهاى آن، تاریكى ها را روشن مى كند.
شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوت هاى زیادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمى شود و تاریخ مصرف ندارد. شفا یافته ى قرآن عامل شفاى دیگران مى شود. در نسخه ى شفاى قرآن اشتباه نیست، همیشه و در اختیار همه است، طبیب این دارو، هم ما را مى شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتیجه ى نسخه اش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: «فانّ القرآن شفاءٌ من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال»(201)، قرآن درمان بزرگ ترین دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد.
خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كتب على نفسه الرحمة»(202) و پیامبرش را براى جهانیان، رحمت قرار داده است، «رحمة للعالمین»(203) هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رحماء بینهم»(204) و هم كتابش رحمت است. «شفاء و رحمة»
-----
199) بقره، 185.
200) بقره، 2.
201) نهج البلاغه، خطبه 176.
202) انعام، 12.
203) انبیاء، 107.
۱.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳