درنیمه شب خستهی تهران

درنیمه شب خسته‌ی تهران
بغلم کن
در بارش بی‌وقفه‌ی باران
بغلم کن

در ساعت تنهایی یک کوچه‌ی بن‌بست
در اوج ترافیک خیابان
بغلم کن

من ساده از احساس دلت دست کشیدم
حالا که شدم سخت پشیمان
بغلم کن

نگذار که سرما به تنم اُخت بگیرد
این‌بار تو در چشم رقیبان
بغلم کن

بی‌دلهره و دغدغه از مهر گذر کن
یکبار دگر چندم آبان
بغلم کن

#مسعود_کاظمی
دیدگاه ها (۱۱)

حالا که روی مریخ آب پیدا شده،کاش مریخ را مثل زمین به گند نکش...

لامصب چجور برگه رو گرفته ول کن هم نیست..

گریه دارم.. گریه دارم.. کاش کیفِ رویِ شانه‌اش بودم ...

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه دیوانه کننده ترین حس دنیاست ! ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط