کوچه یِ پاییز،
کوچه یِ #پاییز،
محل اسکانِ عاشقانه هایمان بود!
هر روز صبح،
میانِ هیاهویِ باد
این طرف و آنطرف پرت میشدیم
عصر که میشد،
با خش خشِ برگها
هیاهویی به پا میکردیم
که پاییز،
از شدت ناتوانی در برابر شیطنت هایمان
همچو مادری که ناچار است،
زار زار میگریست!
تو با سکوتت عاشقانه میسرودی
من با لبخندم
کاش همه ی فصل ها پاییز بود!
محل اسکانِ عاشقانه هایمان بود!
هر روز صبح،
میانِ هیاهویِ باد
این طرف و آنطرف پرت میشدیم
عصر که میشد،
با خش خشِ برگها
هیاهویی به پا میکردیم
که پاییز،
از شدت ناتوانی در برابر شیطنت هایمان
همچو مادری که ناچار است،
زار زار میگریست!
تو با سکوتت عاشقانه میسرودی
من با لبخندم
کاش همه ی فصل ها پاییز بود!
۷۴۶
۱۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.