ما ز جـام دوست ، مستی میکنیم
ما ز جـام دوست ، مستی میکنیم
خویش را فـارغ ز هستی میکنم
می ، پلیدی را ز سر بیـرون کند،
عشق را در جـام دل، افزون کند،
چونکه ما مستیم و از هستی تهی،
کی شود هستی ،به مستی منتهی،
مست یعنی عاشقی بی قید و بند،
فـــارغ از بود و نبود و چون و چند،
چون و چند از ابلهـــی آید میـــان،
در طریق عاشقی کی میتـــوان،
عاشقی را خود جهــان دیگــریست،
منطق عاشق همــان پیغمــبریست،
عشق بر عاشق ، دهد دستور را،
عقل کی فهمـد چنین منظور را،
تا نگردی عاشق از این ماجـــرا،
کـــای توانی کرد درک نکته هـــا،
#مولانا
خویش را فـارغ ز هستی میکنم
می ، پلیدی را ز سر بیـرون کند،
عشق را در جـام دل، افزون کند،
چونکه ما مستیم و از هستی تهی،
کی شود هستی ،به مستی منتهی،
مست یعنی عاشقی بی قید و بند،
فـــارغ از بود و نبود و چون و چند،
چون و چند از ابلهـــی آید میـــان،
در طریق عاشقی کی میتـــوان،
عاشقی را خود جهــان دیگــریست،
منطق عاشق همــان پیغمــبریست،
عشق بر عاشق ، دهد دستور را،
عقل کی فهمـد چنین منظور را،
تا نگردی عاشق از این ماجـــرا،
کـــای توانی کرد درک نکته هـــا،
#مولانا
۱.۶k
۱۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.