از پنجره به پیاده رویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد.
از پنجره به پیادهرویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد.
گفت: میبینی، لباسهایی هستند که راه میروند،
دروغ میگویند، عاشق میشوند، میمیرند.
کمتر لباسی آن بیرون است که
درونش "انسان" وجود داشته باشد.
بهراستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.
#رومن_گاری
گفت: میبینی، لباسهایی هستند که راه میروند،
دروغ میگویند، عاشق میشوند، میمیرند.
کمتر لباسی آن بیرون است که
درونش "انسان" وجود داشته باشد.
بهراستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.
#رومن_گاری
۲۰.۸k
۱۳ مرداد ۱۴۰۱