پیش از این هم به قسمتی از داستان هرودوت اشاره کردیم و در

پیش از این هم به قسمتی از داستان هرودوت اشاره کردیم و در اینجا تکرار می‌کنیم اما ادامه داستان را که شباهت نسبی با کیخسرو دارد هم بیان می‌کنیم:

آستیاک دختری به نام ماندانا داشت و شبی در خواب دید که از زهدان دخترش تاکی روییده و به سراسر آسیا سایه افکنده است. آستیاک قبل از این هم خواب دیده بود که پیشاب دخترش به سیلی تبدیل شده که پایتخت او و سپس سراسر آسیا را فرا گرفته است. پس از آنکه تعبیر خواب را از خواب گزاران پرسید قصد داشت نوزاد ماندانا که همان کوروش بود را از بین ببرد. آستیاگ به یکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ که در کشور ماد مردی صاحب قدرت است، فرمان می‌دهد که کودک را با خود بُرده و سر به نیست کند. هارپاگ خود بدین کار دست نمی‌زند و این وظیفه را به یکی از سر شبانان پادشاه به نام میتراداد واگذار می‌کند. اما چون میتراداد کودک را به چراگاه خود می‌برد، زن سرشبان او را از کشتن کودک باز می‌دارد و کودک را به جای کودک خود که تازگی مرده به جهان آمده بود می‌پذیرد. سپس‌تر چون کوروش به ده سالگی می‌رسد، روزی هنگام بازی با کودکان کوی، در اثر رفتار کوروش بر راز نژاد او پی می‌برند. ولی کوروش را بدین بهانه که چون هنگام بازی در کوچه خود را پادشاه نامیده بود و با این کار به نظر مغان خواب آستیاگ تعبیر شده و دیگر خطری از سوی کوروش پادشاهی او را تهدید نمی‌کند، به پیش پدر و مادرش به پارس می‌فرستد (همان: ص ۱۵۸-۱۵۹؛ نک: هرودوت، کتاب ١، بندهای ١٠٧ و ١٢٠).

عکس #روستای اورامانات مریوان کردستان
دیدگاه ها (۳)

پخش کردن ولایت‌ها قبل از مرگگفته کتزیاس و گزنفون درباره چگون...

روایت شاهنامه درباره پایان زندگی کیخسرو اینچنین است:کیخسرو پ...

شباهت داستان کودکی کیخسرو با کوروشباز هم کوروش و کیخسرو در ر...

نام‌های کوروش و کیخسرو، شبیه یکدیگر هستند و این باعث می‌شده ...

سریال یوسف پیامبرداستان این سریال از این قرار است که زمانی ک...

یوسف پیامبر

یوسف پیامبر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط