آچق یه لباس پشت یه ویترین شدم
آچق یه لباس پشت یه ویترین شدم
اونم آچقم شده بود
تو چشای هم زل زده و بودیم و تو اون لحظات کوتاه راجب آیندمونم فک کردیم
اما.....
یکی دیگه آخریشو خرید-_-
اونم آچقم شده بود
تو چشای هم زل زده و بودیم و تو اون لحظات کوتاه راجب آیندمونم فک کردیم
اما.....
یکی دیگه آخریشو خرید-_-
۱.۵k
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.