گاهی اوقات تصور میکنم دلم میخواهد خاکسترم را در کتابخان

گاهی اوقات تصور می‌کنم دلم می‌خواهد خاکسترم را در کتابخانه‌ای بپاشند...
دیدگاه ها (۳)

ما آدم‌های حیرانی هستیم. برای ما همه‌چیز درد است. تولد درد ا...

در سینوس صفر خاک، اسیر است رودخانه. ماهی ها جوابِ سلام آب را...

اسم تو چیهیروئه. اگه اسمت رو فراموش کنی، نمی‌تونی به خونه بر...

ز حرف حق درین ایام باطل، بوی خون آید.

گاهی اوقات شخص تصور می کند که هنوز جوان هست و با بیان دیگرا...

مشتی خاکمسبک و آزاد و بی تعلقنامی ندارم و کسی مرانمی شناسدبا...

روز هاست که نیاز به آغوش دارمآغوشی که به من لحظه ای آرامش ده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط