اللهم الرزقنا حرم
اللهم الرزقنا حرم
گوش کن باز کسی بین دعا گفت.... «حرم»
ناامید ازهمه و از همه جا گفت....«حرم»
توی آیینه سر و وضع خودش را تا دید
گله ای کرد از این حال و هوا گفت.... «حرم»
شاه را کرد تجسم و به پایش افتاد
مثل هر بار فقط باز گدا گفت... «حرم»
او مریض است مریض غم بین الحرمین
شصت و نه بار به لب بهر شفا گفت... «حرم»
و نمازی که به یاد حرمت میشکند
بس که در رکعت خود جای دعا گفت...«حرم»
او همان است که پامنبری و سینه زن است
او همان است که در هروله ها گفت...«حرم»
دل به دریا زده و بار سفر را بسته
با تعجب پدرش گفت کجا گفت...: «حرم».....
گوش کن باز کسی بین دعا گفت.... «حرم»
ناامید ازهمه و از همه جا گفت....«حرم»
توی آیینه سر و وضع خودش را تا دید
گله ای کرد از این حال و هوا گفت.... «حرم»
شاه را کرد تجسم و به پایش افتاد
مثل هر بار فقط باز گدا گفت... «حرم»
او مریض است مریض غم بین الحرمین
شصت و نه بار به لب بهر شفا گفت... «حرم»
و نمازی که به یاد حرمت میشکند
بس که در رکعت خود جای دعا گفت...«حرم»
او همان است که پامنبری و سینه زن است
او همان است که در هروله ها گفت...«حرم»
دل به دریا زده و بار سفر را بسته
با تعجب پدرش گفت کجا گفت...: «حرم».....
۸۹۷
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.