صدف چشم من از داغ تو گوهر بارست

صدف چشم من از داغ تو گوهر بارست
چه کنم؟! کار علی بی تو به عالم، زارست!

اشتیاق تو مرا می‏کشد از خانه برون
ور نه از خانه برون آمدنم، دشوارست!

موقع آمد و شد، فاطمه جان! می‏بینم 
دیده‏ی زینب تو مات در و دیوارست!

به گواهی شب و، زمزمه‏ی مرغ سحر
 اهل یثرب همه خوابند و، علی بیدارست

روز در خانه، پرستار حسین و حسنم 
 کمکم کن! که نگهداری شان دشوارست!

یاد آن روز که با زینب تو می‏گفتم:
دخترم! گریه مکن! مادرتان بیمارست!

چاه داند که به من، عمر چه ِسان می‏گذرد 
 قصه، کوتاه کنم ور نه سخن بسیارست

بشنو از شاعر (ژولیده)، تو راز دل من
 صدف چشم من از داغ تو، گوهر بارست
ژولیده نیشابوری
دیدگاه ها (۲)

خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم  خداحافظ ا...

دیشب حسن(ع)اشـــــــک برادر پاک می کرد حــــــــیدر از این م...

انسان اگر در #جوانی تهذیب کرد، خودش را شده است . اگر بگذارد ...

مقدم داشتن دیگران بر خود، هر چند به چیز اندک، در روایات اسلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط