فرستادهای به تاخت از شام تا مدینه میآید به تاریکی شب

🌹فرستاده‌ای به تاخت از شام تا مدینه می‌آید. به تاریکی شب بر اسب و هنگام آفتاب، خزیده زیر سایه‌ای. منزل به منزل، مرکب رها می‌کند و مادیانی تازه نفس و باز به تاخت تا مدینه… فرستاده شام را نه کسی می‌بیند و نه می‌شناسد. تنها دو کس با او دیدار می‌کنند… معاویه در شام و…

🌹در می‌گشایم و فرستاده هم نقاب از چهره:
– مرا با جعده بنت اشعث کاری هست.
سر می‌گردانم و تا انتهای کوچه را می‌پایم. تنهاست.
– جعده… منم.
سر می‌گرداند و تا انتهای کوچه را می‌پاید. رهگذری نیست.
فرستاده؛ بی هیچ کلامی دست در همیان می‌برد و رقعه‌ای پیچیده می‌دهدم. و دوباره نقاب بر چهره می‌زند و بر اسب…

🌹پرآشوب، جایی در پستوی خانه می‌شوم به خواندن مکتوب💌:
– از امیر مۆمنین و خلیفه مسلمین، معاویه بن ابی‌سفیان به دخترم و نور چشمم، جعده بنت اشعث؛ او که به زودی جامه همسری پسرم، یزید می‌پوشد.
هزار شکر و سپاس خدا را که چشمان بی‌سویم، آفتاب زیبایی و حُسن تو را، از پس فرسنگ‌ها دید و شناخت؛ و دانستم که تو شایسته سروری در قصر شامی و نه کنیزی، در خرابه‌ای میان مدینه.

🌹تو هم شکر و سپاس خدا را بگو که بعد از سال‌ها، حق بزرگی خاندانت باز پس داده می‌شود و دِین این امت به اشعث هم.
تا قصر شام و سلطنت بر عرب، تنها یک گام داری و آن هم ظرف زهری است به همراه این مکتوب.

🌹او که در خانه‌اش همسری، پیوسته به کار توطئه علیه حکومت ماست و مدام در اندیشه این تخت و مقام. و آن یک گام تو، خوراندن این زهر به اوست که خلافت ما بی‌دغدغه باشد و البته تو هم، در پی‌اش، عازم شام شوی و به همسری یزید درآیی، با کابینی برابر قریه‌ای از شامات و تمام باغ‌هایش.
#حاء_سین_نون #امام_حسن(ع) #بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98 #کتاب #کتابخوانی #ادبیات #مذهبی #کتاب_مذهبی #شعر_و_ادبیات #رمان #رمان_مذهبی #کتاب_خوب_بخوانیم #معرفی_کتاب #کتاب_خوب #maghar98 #پاتوق_کتاب
دیدگاه ها (۱)

🌹نوشیدن جام شهادت در موقعیت امام حسین و حفظ سرمایه‌ی زندگی ب...

🌹آن زمان علی داشتند و مالک و هشام و عمار و ذوالشهادتین و…برا...

#عکس_نوشته #عاشقانه #جذاب #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #هنر_عکس #خلاقیت #ع...

🥀کتاب «بانوی چشمه» مشتمل بر 14 داستان است، عنوان کرد: داستان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط