ماجرای خواندنی از آتشنشانشهید

ماجرای خواندنی از #آتش‌نشان_شهید
یکی دو ماه قبل بود که برای ضبط تیتراژ یکی از برنامه های تلویزیونی، به دنبال #لباس_آتش_نشانی بودیم و به خاطر گران قیمت بودن آن کسی حاضر به امانت دادن آن نمی شد.
بالاخره از طریق یکی از دوستان آتش نشانی به من معرفی شد و در ایستگاه آتش نشانی امام حسین(ع) با او قراری گذاشتم تا چند ساعتی لباسش را به امانت بگیرم.
حین گپ و گفت کوتاهم ناگهان گفت : "کسی را سراغ داری بدون تشریفات و دردسر من را بفرستد #سوریه؟ دوست دارم #مدافع_حرم باشم و عاقبت بخیر..."
الغرض، امروز اولین نفری که به خاطر شدت سوختگی شهادتش اعلام شد، همون کسی بود که عاشق شهادت بود، #شهید_بهنام_میرزاخانی!

#حمید_مرواندی، تهیه کننده برنامه دوباره گوش کن
دیدگاه ها (۶)

من برای او که خواستاما نتوانست دعا می کنم.#سید_علی_صالحی#پلا...

#پلاسکو حکایت ماستکه بی توتمام، گرفتار آتشیم...دیری نمانده ک...

عارفی را پرسیدند از اینجا تا خدا چه مقدار "راه" است؟فرمود: "...

مشترک مورد نظر شما #قهرمانانه #شهید_شد....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط