غیرتیهانخونن
#غیرتیها_نخوننـــ😭
#سیدوسادات_ببخشنـــ✋
مردڪ پست ڪھ عمری نمڪ حیدر خورد
نعره زد بر سر مــــــــادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوڪ پنجھ ی پا اما حیفــــــــ
دستش از روی سرم رد شد و بھ مــادر خورد
هرچھ ڪردم سپر درد و بلایش گردمـــــــ
نشدای وای ڪھ سیلی بھ رخش آخرخورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا مـــــــــن دیدم
مادرم خورد به دیوار ولـــــے با ســــر خورد
سیلــــــے محڪم او چشـــم مرا تار نمود
مادر از من دوسھ تا سیلـــے محڪمتر خورد
لگدی خورد بھ #پهلـــــوم و نفســـ بند آمد
مادر اما لگدی محڪم و سنگین تــــــر خورد
حسن ازغصھ سرش را به زمین زد، غش ڪرد
باز زینب غم یڪ مرثیـــــــــھ ی دیگر خورد
قصھ ی #ڪــوچھ عجیب است (مهاجر)اما
وای از آن لحظھ ڪھ زهرا لگــدی از در خورد
#تو_بگو_چند_سال_خاطره_ی_ان_کوچه_را_به_دوش_کشیدی
#یا_امام_حسنـــــ
#سیدوسادات_ببخشنـــ✋
مردڪ پست ڪھ عمری نمڪ حیدر خورد
نعره زد بر سر مــــــــادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوڪ پنجھ ی پا اما حیفــــــــ
دستش از روی سرم رد شد و بھ مــادر خورد
هرچھ ڪردم سپر درد و بلایش گردمـــــــ
نشدای وای ڪھ سیلی بھ رخش آخرخورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا مـــــــــن دیدم
مادرم خورد به دیوار ولـــــے با ســــر خورد
سیلــــــے محڪم او چشـــم مرا تار نمود
مادر از من دوسھ تا سیلـــے محڪمتر خورد
لگدی خورد بھ #پهلـــــوم و نفســـ بند آمد
مادر اما لگدی محڪم و سنگین تــــــر خورد
حسن ازغصھ سرش را به زمین زد، غش ڪرد
باز زینب غم یڪ مرثیـــــــــھ ی دیگر خورد
قصھ ی #ڪــوچھ عجیب است (مهاجر)اما
وای از آن لحظھ ڪھ زهرا لگــدی از در خورد
#تو_بگو_چند_سال_خاطره_ی_ان_کوچه_را_به_دوش_کشیدی
#یا_امام_حسنـــــ
- ۹۹۸
- ۰۸ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط