مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

~~~فیک همسر مخفی ~~~

پارت 53
دوباره ی جشن و شادی دیگه !
مهمان های ارباب دو شب قبل قصد برگشت کردن و به آمریکا رفتن !

از اون شب به بعد کمتر جونگکوک رو دیدم یا بهتره بگم سرش انقد شلوغ بود که حتی توجه ای به بودنم و دیدنم نداشت !

شب سر میز تو آشپزخونه با بقیه خدمتکارا نشستیم و غذا خوردیم و کلی غیبت !
......................................................................
روز ها به سرعت می‌گذشت و زندگی منم همون روال همیشه بود !
یک روز از بقیه خدمتکارا شنیدم که جونگکوک داره برمیگرده آمریکا حقیقتا باید خوشحال میشدم اما نمیدونم چه مرگم شده بود ، بودنش یه درد نبودنش هم یه درد دیگه !
تصمیم گرفتم یه زندگی جدید با تنها عضو خانواده ام
بسازم یعنی سیوان!

الان 5 سال از اون ماجرا میگذره و منو سیوان زندگی آروم و خوبیو کنار هم داریم !
البته این آرامش ابدی نیست چون روزی قراره اشفا بشه حقیقتی که 5 سال پنهان بود
بچه ای که از جونگکوک بود !
اگه یه روزی بفهمه بچه شو ازش پنهون کردم چه واکنشی نشون میده؟؟


پارت آخر :
مرسی از همراهی گرمتون و امیدواریم که در بقیه رمانا روال همین باشه ؛)
نظرات تونو درباره رمان بی زحمت کامنت کنید
برام مهمه همه رو میخونم
اگه رمان عیب و نقص داشت یا مورد پسندتون نبود ، شرمنده
_میشل
دیدگاه ها (۳۱)

~~~فیک پرستار~~~

~~~فیک پرستار~~~

~~~فیک همسر مخفی ~~~

~~~فیک همسر مخفی~~~

بازگشت فرمانده

---### فصل دوم | پارت چهارمنویسنده: Ghazal صبح بعد از اون ش...

معرفی فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط