دلم گرفته از این روزهای تکراری
دلم گرفته از این روزهای تکراری
دلم گرفته ترازاین نمی شود آری
تمام روز کپی می شوم به روی خودم
و خواب هــــم کـــه ندارد خیالِ بیداری
کنارِ چشمــــه ی این روزهای خشکیده
چه سالها که نشستم ولی نشد جاری
همیشه یک نفراز هیچ جا نمی آید
و زخـــم فاصله ها آه میشود کاری
و بس که عقربـــه هـــا دورخویش چرخیـــدند
گرفته بغض ساعت از این لحظه های پرگاری
قطارِ یک نفـــره باز میرسد از راه
و باز روز دگر، راه و ریل تکراری
منم همانکه درآغوش خویش میمیرد
وضربه ضربه کاریست آه ضربه کاری
دلم گرفته ترازاین نمی شود آری
تمام روز کپی می شوم به روی خودم
و خواب هــــم کـــه ندارد خیالِ بیداری
کنارِ چشمــــه ی این روزهای خشکیده
چه سالها که نشستم ولی نشد جاری
همیشه یک نفراز هیچ جا نمی آید
و زخـــم فاصله ها آه میشود کاری
و بس که عقربـــه هـــا دورخویش چرخیـــدند
گرفته بغض ساعت از این لحظه های پرگاری
قطارِ یک نفـــره باز میرسد از راه
و باز روز دگر، راه و ریل تکراری
منم همانکه درآغوش خویش میمیرد
وضربه ضربه کاریست آه ضربه کاری
- ۳۵۴
- ۰۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط