شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خوانَدَم از لایتـناهی
آوای تو می آرَدَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من، تشنه ی مهرِ تو، چــو ماهی
دیدارِ تو گر صبحِ ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی...
"فریدون مشیری"
آوای تو می خوانَدَم از لایتـناهی
آوای تو می آرَدَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من، تشنه ی مهرِ تو، چــو ماهی
دیدارِ تو گر صبحِ ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی...
"فریدون مشیری"
- ۱.۲k
- ۱۳ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط