پاسی از شب رفت وقتش شد که بی تابت کنم
....
پاسی از شب رفت وقتش شد که بی تابت کـنم
آمــدم بـا شــعــرهــای تــازه بـد خــوابــت کنــم
چشـم در چشـمم کـه باشـی کار دسـتم میـدهی
مـثـل قــنـدی دوســت دارم در دلــم آبــت کـنـم
شـاعـران از خـال هـنـدوی تــو خـیلـی گـفته اند
مــن بـه فـکر سـوژه ای هسـتم که نـایـابـت کنـم
حــرفــی از لبــخــنـد مــرمــوز مــونالـیـزا نـبــود
قـبـل از آنــکه سـیـنـه ی دیــوارمـان قابـت کـنـم
یـک غـزل،یـک بیـت،یـک مـصراع حـتی کافیست
در نــگــاه نــسـل هـــای بـــعـــد جـذابــت کـــنــم
تـرسـم از آن اســت با دســت خــودم آخـر تـو را
قـــرن ها مـــثل یـک ضــرب الـمــثل بابـت کـنــم
بهـتر اسـت از خیـر شـعر و شـب نـشـینی بگذریم
قبـل از ایـن بایـد فقـط با حـیله ای خوابـت کـنـم
پاسی از شب رفت وقتش شد که بی تابت کـنم
آمــدم بـا شــعــرهــای تــازه بـد خــوابــت کنــم
چشـم در چشـمم کـه باشـی کار دسـتم میـدهی
مـثـل قــنـدی دوســت دارم در دلــم آبــت کـنـم
شـاعـران از خـال هـنـدوی تــو خـیلـی گـفته اند
مــن بـه فـکر سـوژه ای هسـتم که نـایـابـت کنـم
حــرفــی از لبــخــنـد مــرمــوز مــونالـیـزا نـبــود
قـبـل از آنــکه سـیـنـه ی دیــوارمـان قابـت کـنـم
یـک غـزل،یـک بیـت،یـک مـصراع حـتی کافیست
در نــگــاه نــسـل هـــای بـــعـــد جـذابــت کـــنــم
تـرسـم از آن اســت با دســت خــودم آخـر تـو را
قـــرن ها مـــثل یـک ضــرب الـمــثل بابـت کـنــم
بهـتر اسـت از خیـر شـعر و شـب نـشـینی بگذریم
قبـل از ایـن بایـد فقـط با حـیله ای خوابـت کـنـم
- ۳.۱k
- ۰۷ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط