P.23
P.23
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. کارینا = بوگیو + تهیونگ-سانا؛)
-بسه دیگه
، . +تهیونگ؟؟؟؟ (اینو همشون با تعجب گفتن)
؛ اره تهیونگ
، ساناااااا(پرید بغل سانا)
+وایستید منم اومدم( بوگیو هم رفت بغلشون)
؛ دلم براتون تنگ شده بود
+منم
، بیشور چرا من زنگ میزنم جواب نمیدی
؛ درگیر بودم
؛ به موقعش بهتون میگم
، کی
+ی جا قرار بزاریم حرف بزنیم
، کافه ی همیشگی
+چه عجب مغزت کار کرد
، همین بیل و میبینی( اینو از کجا اورد و دیگه نمی دونم)
+خو
، همینو میکنم تو کو
. اهم
، زهر مار تو. ی میگی جنده
=با عشق من درست حرف بزن
، *یهو ی تفنگ از تو جیبش در اورد و شلیک کرد تو سر کارینا *
. چیکار کردی
، کوری؟
+اون تفنگ و از کجا اوردی؟
، تو جیب کتت بود دیدم حواست نیست برداشتم
-تو باید بری مافیا شی
، ایده ی خوبیه
، بیاید هممون ی باند تشکیل بدیم که هممون توش باشیم
-چه ایده ای
؛ منم موافقم
+ منم پایتم
، کوک تو چی؟
. من؟
. تو از من می خوای بیام تو باندتون
، اره! خوب؟ میای؟
. اگر مشکلی نداری باشه
. و معذرت می خوام من فکر میکردم داری بهم خیانت میکنی برای همین باهات اون کارو کردم( با بغض شدید)
-چی؟؟؟؟؟؟؟
+ا.. الان بخاطر ی دختر بغض کرده
؛ پشمام
+ نگو وای پشمام یا برگام بگو خیلی برام جالب نبود
؛ اوکی.. خیلی برام جالب نبود
، باشه
*کوک بغلش کرد و گریه کرد
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. کارینا = بوگیو + تهیونگ-سانا؛)
-بسه دیگه
، . +تهیونگ؟؟؟؟ (اینو همشون با تعجب گفتن)
؛ اره تهیونگ
، ساناااااا(پرید بغل سانا)
+وایستید منم اومدم( بوگیو هم رفت بغلشون)
؛ دلم براتون تنگ شده بود
+منم
، بیشور چرا من زنگ میزنم جواب نمیدی
؛ درگیر بودم
؛ به موقعش بهتون میگم
، کی
+ی جا قرار بزاریم حرف بزنیم
، کافه ی همیشگی
+چه عجب مغزت کار کرد
، همین بیل و میبینی( اینو از کجا اورد و دیگه نمی دونم)
+خو
، همینو میکنم تو کو
. اهم
، زهر مار تو. ی میگی جنده
=با عشق من درست حرف بزن
، *یهو ی تفنگ از تو جیبش در اورد و شلیک کرد تو سر کارینا *
. چیکار کردی
، کوری؟
+اون تفنگ و از کجا اوردی؟
، تو جیب کتت بود دیدم حواست نیست برداشتم
-تو باید بری مافیا شی
، ایده ی خوبیه
، بیاید هممون ی باند تشکیل بدیم که هممون توش باشیم
-چه ایده ای
؛ منم موافقم
+ منم پایتم
، کوک تو چی؟
. من؟
. تو از من می خوای بیام تو باندتون
، اره! خوب؟ میای؟
. اگر مشکلی نداری باشه
. و معذرت می خوام من فکر میکردم داری بهم خیانت میکنی برای همین باهات اون کارو کردم( با بغض شدید)
-چی؟؟؟؟؟؟؟
+ا.. الان بخاطر ی دختر بغض کرده
؛ پشمام
+ نگو وای پشمام یا برگام بگو خیلی برام جالب نبود
؛ اوکی.. خیلی برام جالب نبود
، باشه
*کوک بغلش کرد و گریه کرد
۳.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.