یه آرزو داشت
یه آرزو داشت
که همیشه به زبون میآورد
می گفت : « میخوام
روز عاشورایِ امام حسین،
عاشورایـی بشم..».
روز عاشـورا ....
داشت جعبههای مهمات رو
جا به جا می کــرد ،
که صدای انفجار بلند شد!
وقتی گرد و غبار خوابید ،
دیدم سرش از بدنش جدا شده...
سر جدا، پیکر جدا ….
✍ راوی: همرزم شهید
#شهید_محمد_تکلو_بیغش #قائممقام_گردان_علیاڪبر #لشکر۳۲انصارالحسین_همدان #شهادت_جزیره_مجنون_۱۳۶۵
#خاکیان_خدایی
که همیشه به زبون میآورد
می گفت : « میخوام
روز عاشورایِ امام حسین،
عاشورایـی بشم..».
روز عاشـورا ....
داشت جعبههای مهمات رو
جا به جا می کــرد ،
که صدای انفجار بلند شد!
وقتی گرد و غبار خوابید ،
دیدم سرش از بدنش جدا شده...
سر جدا، پیکر جدا ….
✍ راوی: همرزم شهید
#شهید_محمد_تکلو_بیغش #قائممقام_گردان_علیاڪبر #لشکر۳۲انصارالحسین_همدان #شهادت_جزیره_مجنون_۱۳۶۵
#خاکیان_خدایی
۱.۰k
۱۴ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.